۱۳۹۲ تیر ۱۷, دوشنبه

کامنت های یک بحث

با سلام احمد جان من از شما انتظار داشتم این بوسه را که مثل خودت سالها در زندان بوده و در آخر نیز بدار زده شده امروز 
میگذاشتی . نه کسانی که برای برپانگهداشتن چوبه های دار مرده اند






اولین کامنت
دوست عزیز آقای رضا حبیبی عزیز ما از روزی که خمینی همه را به غلط کردم دعوت کرد و سکوت مطلق را برقرار کرد و تمام راه ها را به دیگر اندیشان بست بله با افتخار تفنگ را بوسیدیم و به دوش انداختیم و به این نیز ایمان داریم این رژیم باید با قهر سرنگون بشود و چنان خواهد شد . حالا شما هر طوری فکر میکنید بکنید برای ما مهم این است که نباید تسلیم ولایت فقیه شد اگر مبارزه با ولایت فقیه گناه است پس ما بزرگ ترین گناه کار هستیم موفق باشید ولی یادتان باشد که این حکومت چه رفسنجانی و چه خاتمی و چه احمدی نژاد و چه روحانی جمع اینها ولایت فقیه را تشکیل میدهند که بالای سر همه این ها ولی فقیه به اسم خامنه ای وجود دارد.... ما این نظام را قبول نداشته و نداریم و هر طوری هم که شده سرنگونش خواهیم کرد به این شک نداشته باشید ...


.....................................
 
دوست عزیز آقای رضا حبیبی این عکس که شما گذاشته اید ما خودمان با افتخار فیلم این را از تلویزیون خودمان پخش میکنیم چرا مثل بچه برخورد میکنید و چرا جواب نوشته من را نمیدهید؟
..............................
 
ببین آقای رضا حبیبی من عاشق این بحث های که هزاران بار از سران و تمام رسانه های رژیم شنیدم هستم . ولی بشرط اینکه تا آخر با من بیایی اگر هستی اول به من بگو موقع که صدام به ایران حمله کرد کدام نیرو بود جلوی سربازان صدام ایستاد ؟ بعد بحث مان را ادامه بدهیم شاید چند نفر هم استفاده بکنند
......................................
 
ببین دوست عزیز من شما را هم عزیز و هم آقا خطاب کردم و هیچ وقت بهت دجال نگفتم چون دجال یک شاخص های دارد نه اینطور نیست به هر کسی دجال بگویم من از شما سئوال مشخصی کردم سئوالم را تکرار میکنم آقای رضا حبیبی عزیز شما اول به من بگوید کدام نیرو جلوی سربازان صدام ایستاد؟ بعد بحث بکنیم این که بحث نیست شما هر چه دلتان بخواهد بگوید .... بحث قانون دارد یک تابلو مشخص میکنند بعد یک بیک جلو میروند ....
....................................
 
ببین دوست عزیز آقای حبیبی مثل من یکی یکی بیا و بحث مان را بپیش ببریم اینطور که نمیشود بحث کرد .... من برای اینکه برایت روشن شود از همان اول جنگ شروع میکنم اگر اعتراضی داشتی حتمأ بگو البته با منطق
...........................................
 
آقای رضا این روزنامه ها را نگاه کن تا بحث مان را شروع کنیم




.......................................
ببین دوست عزیز نوشته هایت را یک بار دیگر خودت بخوان و کمی فکر بکن ببین توهین چیزی خوب نیست من بخاطر شما وارد این بحث شدم از روی بیکاری نبود و خواستم با شما بحث بکنم و تمام گفته هایت را جواب دهنم ولی متأسفانه شما اهل بحث نیستید من چکار کنم نوشته های شما جز بحث حساب نمیشود جز فحاشی هستند بحث سیاسی را از یک شروع میکنند تا ته اش میروند من بازم در پی همان روزنامه ها یک نوشته برایت نوشتم میفرستم بعدش اگر خواستی باز ادامه میدهم و خواهم گفت که کدام نیرو بود با سربازان صدام چنگ در چنگ شد
......................................
چه کسی آتش جنگ هشت ساله ایران و عراق را افروخت ؟
...................................
چه کسی آتش جنگ هشت ساله ایران و عراق را افروخت ؟




پنج ماه قبل از حمله صدام به ایران در 30.01.1359 تیتربزرگ عنوان اصلی روزنامه کیهان : امام ارتش عراق را به قیام دعوت کرد ....خاطره ای از قول حسین زاهدی که در آن زمان یکی ازمهره های رژیم بوده است انتشار یافته ومتن خاطره از این قرار است .در یکی از سفر هایم به ایران حدود سال هفتادویک شمسی ونود و دو میلادی روزی در حضور مرحوم مهندس بازرگان صحبت به جنگ ایران و عراق کشید واینکه ایا ممکن بود در ان شرایط از این جنگ پیش گیری کرد؟ ایشان خاطره زیر را در این زمینه نقل کردند
روزی در سال 1359 از شورای انقلاب از من خواستند برای مشورت در مسئله مهمی در جلسه شورا شرکت کنم . وقتی به جلسه رفتم دیدم اقای دعائی سفیر ایران در عراق نیز در جلسه حضور دارد. گفتند اقای دعایی گزارشی دارند. اقای دعایی بیان کرد که در ماههای اخیر هر چند وقت یکبار و گاهی گاهی هرهفته مرا به وزارت امور خارجه احضار و با ارائه مدارکی به دخالتها و کوشش ایران برای اخلال و اشفتگی در عراق اعتراض مینمایند و من توضیح میدهم که این ها کار دولت ایران نیست و گروههای خود سرند که دنبال قدرت نمایی هستند و نظایر این نوع استدلالها برای رفع اعتراض. اما هفته گذشته صدام حسین مرا احضار کرد و پس از بیان اعتراض شدید به دخالتها و اخلالها گفت این وضع برای من قابل تحمل نیست. شما بروید تهران و به اقای خمینی بگویید من اولین دولتی بودم که جمهوری اسلامی را به رسمیت شناختم و اگر اجازه بدهند من (صدام) خودم شخصا به ایران میایم تا با مذاکره اختلافاتمان را حل کنیم اگر مایل نیستند با من مذاکره کنند من یک هیئت عالیرتبه به ایران میفرستم و یا دولت ایران یک هیئت عالی برای مذاکره به عراق بفرستد تا اختلافات فیمابین حل شود زیرا ادامه این وضع برای من قابل تحمل نیست و من برای خاتمه دادن به این وضع به ایران حمله نظامی خواهم کرد. سپس اقای دعائی تاکید کرد که این ادمی است که حمله خواهد کرد.
.......................................
دوست عزیز آقای رضا حبیبی این را تا اینجا بخوان من بقیه اش را برایت مینویسم
............................................
بقیه مطلب است آقای رضای عزیز بخوان اصلأ هم عجله نکن خوب فکر بکن بعد جواب بده من آدم بی معریفت نیستم بحث را ناتمام بگذارم برم حاضرم یک هفته هم که شده با شما عزیز بحث بکنم البته با منطق
................................
 
شورای انقلاب تصمیم می گیرد که اقای دعایی به اتفاق اقای مهندس بازرگان و اقای محمد بهشتی برای بیان ماجرا و تعین تکلیف به دیدار رهبر انقلاب بروند. در این دیدار ابتدا اقای دعایی شرح کامل ماجرا ونهایتا تهدید صدام را بیان میکند رهبر انقلاب در پاسخ به او میگویند محلش نگذارید. سپس اقای مهندس بازرگان به استدلال میپردازد که باید توجه کرد که امروزه موقعیت ما به علت اعمال تندی که شده ومواضع تندتری که اتخاذ گردیده است در بین ملل جهان چندان مطلوب نیست و اگر گرفتار جنگ شویم کسی از ما حمایت نخواهد کرد بلکه از طرف مقابل ما حمایت خواهند کرد.
ازاین گذشته وضعیت ارتش به علت اعدام بسیاری از فرماندهان عالی و درجات پائین تر و اهانت های بسیاری که به ارتش و ارتشیان از افراد وگروههای مختلف شده ومیشود وضع بسیار نامناسبی دارد وبکلی فاقد روحیه لازم است. از این گذشته تسلیحات نظامی ما عمدتا امریکایی است و با مشکلات میان دو کشور دیگر دسترسی به لوازم یدکی مشکل و شاید غیر ممکن باشد. براینها باید اضافه کرد که جهان غرب و حتی کشور های عربی محال است بگذارند ما پیروز شویم. بنا بر این باید از وقوع جنگ جلو گیری کنیم.
.....................................
 
دوست عزیز آقای رضا حبیبی ادامه مطلب است میخواهم هم جریان جنگ و هم کشته های آن و هم جریان مجاهدین را در این بحث روشن کنم اگر حاضرید یک ندای بدهید
..............................
 
رهبر انقلاب در پاسخ میگویند گفتم محلش نگذارید. مجددا بهشتی شروع به استدلال میکند اما خمینی تا سخن او پایان گیرد تحمل نمیکنند واز جایشان برمیخیزند و برای بار سوم تکرار میکنند که گفتم محلش نگذارید و بطرف در اندرونی حرکت میکنند . اقای دعایی که بسیار ناراحت شده بود میگوید آقا من به بغداد نخواهم رفت.
خمینی که نزدیک در اندرونی رسیده بودند پس از تامل کوتاهی رویشان را بطرف دعایی برگردانده ومیگویند: وظیفه شرعی ات می باشد که بروی – و بدون این که منتظر پاسخ شوند به قسمت اندرونی وارد میشوند. به شورای انقلاب برمیگردند و اقای دعایی بسیار ناراحت بوده در حالیکه گریه میکرده است میگوید به خدا قسم او (صدام) حمله خواهد کرد. هیچ کس کاری نمیتواند بکند و مدتی بعد عراق به ایران حمله میکند. در این سخنرانی خمینی که حدود شش ماه قبل از حمله عراق به ایران که در فرودین ماه سال 1359 ایراد شده . همانطور که می بینید خمینی علنا ارتش و مردم عراق را به کودتا و قیام علیه دولت صدام فرا میخواند و علنا به کردها و مخالفین صدام حسین کمک مالی و تسلیحاتی میکند و همانطور که در خاطره بالا میخوانید و در فیلم و روزنامه های اون زمان ملاحضه میکنید .این تحریکات خمینی بود که صدام را وادار به حمله ایران کرد تا ویروس انقلاب اسلامی در کشورش رخنه نکند . نتیجه این لجبازی خمینی چه بود؟؟؟ هشت سال جنگ و بیش از یک میلیون جوان ایرانی چه در جبهه های جنگ و چه درزندانهای این رژیم اعدام وکشته شدند .
.......................................
 
دوست عزیز آقای حبیبی ادامه مطلب است خواهش میکنم بخوانید
.......................................
 
خمینی و خامنه ای در این سی سال با سیاستهای غلطشان مسئول کشته شدن حداقل یک میلیون جوان ایرانی و چندصدهزار نفر معلول و مصدوم جنگ هستند . که یکی از آن جانبازان خود من هستم که در زمان جنگ سرباز بودم و تمام مدت دو سال ونیم را در جبهه های جنگ گذراندیم و دست آخر هم معلول و مصدوم شیمیایی شدم و زندگیمان به نابودی رفت. و در این سی سال چند ده هزار ملیارد دلار ضرر مالی به کشورمان خورد . در این سی سال و شش الی هفت ملیون ایرانی از ایران به دلیل این شرایط مهاجرت کردند و آواره غربت شدند و امروز بیش از هشتاد درصد از مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکنند.خواهش میکنم این فیلم را با دقت ببنید . تاریخ حمله صدام حسین به ایران سی ویکم شهریور ماه 1359 است و این سخنرانی و روزنامه ها شش ماه قبل از شروع جنگ است . خمینی در صحبتهایش تکرار میکند که صدام حسین به ایران که نمیتواند آسیب برساند
...........................
 
تا اینجا من تلاش کردم برای شما عزیز و دیگر عزیزان شروع جنگ را برسانم از این به بعد نیز به موضوع مجاهدین خواهم پرداخت
........................
 
بله دوستان عزیز و آقای رضا حبیبی عزیز وقتی که بعد از اینهمه عربده کشی که خمینی کرد صدام به ایران حمله کرد . آن موقع مجاهدین از تمام نیروهایشان خواستند که در مقابل سربازان صدام بجنگند ما نیز سه برادر که هوادار مجاهدین بودیم به جبهه رفتیم البته با فرماندهان خودمان جدا از ارتش و سپاه ولی در خط اول جبهه جنگ را با نیروی صدام شروع کردیم ناگفته نماند در همین چند روز اول سپاه پاسداران خیلی کارشکنی ها در رابطه با نیروی مجاهدین میکرد
.........................
 
ولی خوب ما نادیده میگرفتیم و به سران رژیم از جمله از طریق رفسنجانی به خود خمینی از کار شکنی های سپاه شکایت کردیم ولی متأسفانه نه تنها جواب مثبت نشنیدیم بلکه بدتر نیز شد
...........................
 
خمینی به سپاه دستور داده بود که ما را یعنی مجاهدین که با نیروی صدام در حال جنگ بودند از پشت به توپ ببندند که این کار را هم کردند
........................
 
قرار بود ما حمله بکنیم و نیروی صدام را به عقب برانیم و توپ خانه که دست ارتش ایران و سپاه بود از ما پشت بانی بکند
................................
 
یعنی توپخانه بکوبد ما نیز در سایه توپخانه پیشروی بکنیم!!!!! دوست عزیز میدون توپ خانه ایران که در دست سپاه بود کجا را کوبید؟؟؟؟
.......................................
 
ما را مجاهدین را توپ باران کردند فرماندهان ما صدها پیام دادند که آتش توپ خانه را خاموش کنید بگذاریم نیروی مجاهد خلق بدون توپ خانه بجنگند ولی توپ خانه نه تنها خاموش نشد صلاح های دیگر نیز بر علیه ما یعنی مجاهدین خلق ایران از طرف سپاه و ارتش تحت امر خمینی بکار گرفته شد ما تعداد زیادی شهید داشتیم همه از پشت تیر خورده بودند با اینهمه ما توانستیم سربازان صدام را عقب برانیم بعدش که دیدیم ارتش و سپاه آگاهانه ما را میکوبند
...................................................
 
یک پیام دیگر از طریق همان رفسنجانی به خمینی فرستادیم پیام این بود شما و سپاه و ارتش شما از ما پشتبانی نکند ما خرمشهر را در عرض 24 ساعت پس بگیریم میدونید خمینی در جواب این چه گفته بود؟؟؟ به رفسنجانی گفته بود حواستان باشد من حاضرم تمام خاک ایران را به صدام بدهم ولی مجاهدین یک وجب خاک ایران را آزاد نکنند!!!!!
.........................................
 
بعد از این فرمان خمینی ما رسمأ در وسط آتش دو تا توپ خانه ماندیم از روبرویمان نیروی صدام از پشت سپاه میدونید ما چقدر شهید دادیم؟؟؟ همه شهدایمان بر اثر توپ خانه سپاه و ارتش تحت امر خمینی بود؟؟؟
.................................
 
خلاصه ما تصمیم گرفتیم عقب نشینی بکنیم موقع عقب نشینی نیز تعداد زیادی از بچه های سازمان از طرف پاسداران باز به شهادت رسیدند ؟؟؟
............................................
 
دوست عزیز آقای رضا حبیبی اینها را بخوان بعد اگر خواستی بحث را ادامه بدهیم به من یک ندا بدهید من باز حاضرم بقیه بحث را با شما بکنم تا محکوم حاکم مشخص بشود . تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
..........................
 
شب و روز همه دوستان خوش با اجازه همه شما عزیزان
................................
 
Gol Ku درود بر شما خانبابای عزیز. برای این بحث جامع. ا احمد عزیز شما با نیت میهن دوستی این عکس را گذاشته اید و این نیت شما را من تحسین میکنم. احتمالا شما اینها را کسانی میدانید که در سرکوب مردم هیچ نقشی نداشته اند و با انتخاب خود و آگاهی کامل برای نجات کشورشان کشته شده اند. که در این صورت من هم این عکس را تحسین میکنم . اما آنها که مثل من زمان جنگ را یادشان است با دیدن این عکس یاد خیلی چیزهای دیگر هم می افتند. اینطوری نبود که انگار مثلا آلمان به فرانسه حمله کرده باشد و مقاومت فرانسه در برابر ارتش آلمان ایستاده باشد. خمینی جلاد اول جنگ را راه انداخت و بعد در سایه آن جنگ خانمان سوز که میلیاردها دلار ضررمالی و حداقل صدهزار کشته و دهها هزار زحمی و اسیر و معلول به جا گذاشت حکومت اسلامی را مستحکم کرد. هر کسی حرف میزد به خیانت محکوم میشد. آن سالها شبی صد نفر یا بیشتر در زندانها اعدام میشدند. اوایل جنگ همه گروههای مخالف از جمله مجاهدین نیروهایشان را به جبهه میفرستادند برای دفاع از مرزها اما پاسدارهای نامرد آنها را از پشت میزدند. بچه های معصوم را از مدارس با ماشین میبردند به جبهه و میگفتند لازم نیست از پدر و مادرتان اجازه بگیرید و مثل گوشت قربانی میبردنشان روی مین. اینها افسانه نیست. حقیقت دارد. همین حکومت همین حالا به جانبازان هیج اهمیتی نمی دهد. تنها کسانی برای این حکومت اهمیت دارند که در سرکوب ها و اعدام ها و شکنجه ها شرکت کرده باشند. تو خودت در این رژیم به بدترین وجه سرکوب شده ای و میدانی اینها کی ها هستند. جنگ بعد از فتح خرمشهر تمام شده بود. کویت و کشورهای عربی حاضر بودند همه غرامت جنگ را به ایران بپردازند اما خمینی که میدید حکومتش در خظر است و مجبور به صدور بحران بود گفت که باید برویم اسراییل را بگیریم و شعارشان این شد که "راه قدس از کربلا میگذرد".....ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر فقط آتش افروزی بود و آنها که در این راه کشته شدند جزو قربانیان خمینی حساب میشوند. اگر خمینی و آتش افروزی هایش نبودند این جوانان زنده میماندند و به جای پاسداری از آرمانهای خمینی و ولایت فقیه و سرکوب مخالفان شاید به کارهای مثبت و سازنده مشغول میشدند. وقتی میخواهیم در باره جنگ فکر کنیم بد نیست همه واقعیت ها را در نظر بگیریم.
..........................................
 
با تشکر فروان از گل کو خانم گرامی بله تمام نشته شما را تأیید میکنم دقیقأ همانطور است که شما گفته اید .... من هم بخاطر همین میخواستم هم جریان جنگ و هم خمینی و هم مجاهدین را در این بحث البته شاید روزها طول بکشد روشن کنم ولی متأسفانه دوستان همراهی نکردند و از این شاخه به آن شاخه پریدند و بحث که خودشان باز کردند نیامدند جمعش بکنیم .... بله این بحث یک بحث است که شاید روزها و هفته ها طول بکشد اینطور نیست که من به یکی اتهام بزنم بعدش هم در بروم باید پاسخ گو باشم و ....... مجددأ متشکرم مرسی
..........................................
 
با سلام آقای رضا وفای عزیز من هستم خواهش میکنم نوشته های من را بخوان هر سئوال داشتی دور از فحاشی من حاضرم جواب بدهم و از شما عزیز متشکرم اگر سئوال بکنید . چون در اینجا مجاهدین متهم هستند من بعنوان یک هوادار باید پاسخگو باشم با کمال میل در خدمت هستم تمام سئوالهایت را دراینجا بنویس من برایت جواب خواهم داد ....
...................................................
 
دوست عزیز آقای رضا وفا شما سئوال کردن مجاهدین چرا به صدام پناه بردند . دوست عزیز مجاهدین خلق ایران به صدام پناه نبردند برایت توضیح خواهم داد این متن را از رسانه های خود رژیم برایت میگذارم این را بخوان و تا ببین خمینی چطور برای قدرت شیطانی زمینه سازی میکرد مجاهدین را که پاک ترین نیروی انقلابی بود سرکوب بکند ... یکی یکی بپیش برویم که همه چیز روشن شود ( در ضمن یکی از دوستان در یک کامنت گفته بود شما همه را دجال خطاب میکنید فکر میکنم آقای رضا حبیبی عزیز بود نه رضا جان این متن را بخوان معنای دجال را خواهی فهمید) ... متن از رسانه های خود رژیم
...............................
 
زمینه سازی های خمینی برای سرکوب مجاهدین خلق ایران از همان فردای انقلاب شروع شد

جملات امام خمینی (ره) نفاق و منافقین
عيب بزرگ شما و هوادارانتان آن است كه نه از اسلام و قدرت معنوي آن، و نه از ملت مسلمان وانگيزه فداكاري او، اطلاعي داريد . امام خميني(ره)

دربخش جملات امام خمینی (ره) نفاق و منافقین

آنچه ما امروز مبتلاي به آن هستيم، و آن دسته منافقيني كه اظهار اسلام مي كنند و كمر اسلام را مي خواهند بشكنند، كار مسلمان ها با اينها مشكل است، حل مسئله اينها بسيار مشكل است . امام خميني(ره)

دربخش جملات امام خمینی (ره) نفاق و منافقین

آن قدري كه اسلام تكيه كرده است بر اينكه منافقين را از بين ببرد يا اصلاحشان كند ،براي كفار اينطور نيست.انسان مي داند با آدم كافر چه بكند، امابا منافقين نمي داند چه كند . امام خميني(ره)

دربخش جملات امام خمینی (ره) نفاق و منافقین

گمان ندارم شما بتوانيد گروه و يا دسته اي را بيابيد كه جنايات و سفلگي شان ، به ابعاد اين گروهك منافقين باشد . امام خميني(ره)

دربخش جملات امام خمینی (ره) نفاق و منافقین

منافقها هستند كه بدتر از كفارند . امام خميني(ره)

دربخش جملات امام خمینی (ره) نفاق و منافقین

آنهايي كه اظهار اسلام مي كنند و بيمارستان را آتش مي زنند و مجروحها را سرمي بُرند ،اينها را بشناسيد ،اينها مسلم نيستند ،اينها منافق هستند . امام خميني(ره)

دربخش جملات امام خمینی (ره) نفاق و منافقین

در سوره (منافقين) ذكر مي فرمايد كيفيت منافقين را، كه اين ها پيش تو اظهار ديانت مي كنند، اظهار اسلام مي كنند، لكن دروغ مي گويند ، اينها مسلم نيستند ، اينها منافق هستند . امام خميني(ره)

دربخش جملات امام خمینی (ره) نفاق و منافقین

در اسلام از منافقين بيشتر تكذيب شده است ؛ و منافق اوضح مصاديق كفر است . امام خميني(ره)

دربخش جملات امام خمینی (ره) نفاق و منافقین

با آن كه سران منافقين در دامن آمريكا و فرانسه مشغول عياشي و خوش گذراني هستند، مع الاسف عده اي نوجوان را با حيله و تزوير گول زده و قدرت تفكر را ازآنان سلب نموده اند . امام خميني(ره)

دربخش جملات امام خمینی (ره) نفاق و منافقین
نباید به منافقین رحم کرد مال و جان و ناموس منافقین بر امت اسلام حلال است. زخم هایشان زخم تر کنید تا آنها را بکشد کشتن منافقین از فرضیات اسلام است.

دربخش جملات امام خمینی (ره) نفاق و منافقین
.......................................
 
دوست عزیز مجاهدین خیلی تلاش کردند که با خمنیی درگیر نشوند و در ایران مثل یک حزب فعالیت سیاسی خودشان را بکنند ولی خمینی که سوار روح پلید شیطان شده بود مرگ خود را در سازمان مجاهدین خلق ایران میدید و دنبال سرکوب مجاهدین بنام اسلام شیطانی خود بود ( آیت الله طالقانی در رابطه با مجاهدین میگوید آنها فرزندان قرآنند) بله این گفته آقای طالقانی برای خمینی بسیار درد آور بود چون خمینی خود را همه کاره اسلام مینامید که ضد همه چیزی اسلام و انسان بود...
..........................................
 
دوست عزیز مجاهدین خیلی تلاش کردند که با خمنیی درگیر نشوند و در ایران مثل یک حزب فعالیت سیاسی خودشان را بکنند ولی خمینی که سوار روح پلید شیطان شده بود مرگ خود را در سازمان مجاهدین خلق ایران میدید و دنبال سرکوب مجاهدین بنام اسلام شیطانی خود بود ( آیت الله طالقانی در رابطه با مجاهدین میگوید آنها فرزندان قرآنند) بله این گفته آقای طالقانی برای خمینی بسیار درد آور بود چون خمینی خود را همه کاره اسلام مینامید که ضد همه چیزی اسلام و انسان بود...
............................
 
ماجرای انتشار نامه منتظری به امام از بی.بی.سی
کد خبر: ۳۱۰۵۱۴
تاریخ: ۰۶ فروردين ۱۳۹۲ - ۲۰:۵۲

رسا نوشت :
ماجرای عزل منتظری از قائم مقام رهبری از سوی امام خمینی(ره) در سال 68 نشان می دهد امام امت برای پیشبرد اهداف عالی انقلاب با تمام توان مقابل انحرافات می ایستاد.

انقلاب اسلامی از ابتدای پیروزی بستر تحولات و اتفاقات تاریخی عبرت آموزی بوده است که با هوشیاری خواص و تببین صحیح آنها می تواند مسیری روشن برای پیمودن ادامه این راه پر فراز و نشیب را فراهم سازد. ششم فرودین نیز یکی از روزهایی بود که حادثه ای مهم در تاریخ انقلاب ورق خورد که می تواند عبرت آیندگان باشد.

ماجرای عزل حسینعلی منتظری از قائم مقام رهبری از سوی امام خمینی(ره) در سال 68 یکی از حوادث عبرت آموز انقلاب اسلامی است که نشان می دهد امام امت برای پیشبرد اهداف عالی انقلاب با تمام توان مقابل انحرافات می ایستاد.

در این روز مقارن با ایام نوروز سال1368 آقای منتظری که به دلیل سوابق انقلابیش از سوی مجلس خبرگان به عنوان قائم مقام رهبری منصوب شده بود به دستور امام خمینی(ره) طی پیامی تاریخی عزل شد.

ساده لوحی آقای منتظری در برخورد با تحولات سیاسی انقلاب اسلامی و ایجاد پایگاهی امن برای منافقین و عناصر ضدانقلاب در دفترش همچنین حمایت های بی پرده از آنان از دلایلی بود که امام را به این تصمیم واداشت.

در این بین ارتباط اطرافیان ناسالم آقای منتظری با عناصر بیگانه و رسانه های اپوزیسیون هم قابل توجه است.

حجت الاسلام والمسلمین ری شهری وزیر اطلاعات وقت در خاطرات خود(سنجه انصاف ص274) می گوید: پیام امام به مهاجرین جنگ تحمیلی(2/1/68) به روشنی نشان می داد که ایشان تصمیم خود را در مورد برکناری آقای منتظری گرفته ؛ اما دو روز بعد از این پیام ، حادثه ای پیش آمد که ظاهرا موجب تسریع در این امر و تشدید برخورد امام با منتظری شد و آن این بود که نامه محرمانه منتظری به امام که مربوط به هشت ماه قبل می شد و در آن نامه ، آقای منتظری نسبت به اعدام منافقین اعتراض کرده بود از رادیو بی بی سی منتشر شد.

برای این جانب تاکنون مشخص نیست که چه کسی نامه یاد شده را به بی بی سی داده؛ لیکن به نظر می رسد پس از انتشار پیام امام به مهاجرین جنگ و روشن شدن تصمیم امام در مورد برکناری آقای منتظری، برخی از هواداران ایشان که دسترسی به آن نامه داشته اند، برای نشان دادن منشا اختلاف امام و آقای منتظری، نامه مورد اشاره را منتشر کرده باشند.

آقای منتظری در مورد پخش نامه خود به امام از رادیو بی بی سی می گوید : با کمال تعجب مشاهده شد فردای آن روز که من نامه 4/1 را برای بیت امام فرستادم، نامه محرمانه من خطاب به مرحوم امام که درباره اعدام ها بود و مربوط به هشت ماه قبل می شد، از طریق بخش فارسی رادیو بی بی سی خوانده شد و پیدا بود که اگر امام این قضیه را می فهمیدند به شدت عصبانی می شدند، بخصوص اگر به ایشان بگویند این نامه از طریق بیت من برای بی بی سی فرستاده شده است. (خاطرات آقای منتظری ص 672) پس از این حادثه امام خمینی(ره) در تاریخ 6 فرودین 68 طی نامه ای خطاب به آقای منتظری مخالفت خود را با رهبری آینده ایشان صریحا اعلام کرد.

کوتاه سخن اینکه رییس بخش فارسی بنگاه خبرپراکنی بی.بی.سی 20 سال پس از این حادثه در ایام فتنه 88 با حضور در منزل آقای منتظری با وی به گفتوگوی اختصاصی پرداخت و اتهامات واهی وی به نظام را به ابزاری برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی مبدل کرد.
...................................................
 
این هم فتوای شیطانی خمینی برای قتل عام زندانیان اسیر مجاهد:
.........................................
متن حکم خميني براي کشتار زندانيان سياسي در تابستان ۱۳۶۷
بسم الله الرحمن الرحيم . . . کساني که در زندانهاي سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاري کرده و مي کنند، »
محارب و محکوم به اعدام مي باشند و تشخيص موضوع نيز در تهران با راي اکثريت آقايان حجه السلام نيري دامت
افاضاته ( قاضي شرع ) و جناب آقاي اشراقي (دادستان تهران) و نماينده اي از وزارت اطلاعات (پورمحمدي نماينده ي
اطلاعات در اوين براي اجراي حکم) مي باشد، اگر چه احتياط در اجماع است، و همين طور در زندانهاي مراکز استان
کشور راي اکثريت آقايان قاضي شرع، دادستان انقلاب و يا داديار و نماينده اطلاعات لازم الاتباع مي باشد، رحم بر
محاربين ساده انديشي است. قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديد ناپدير نظام اسلامي است. اميدوارم با خشم
و کينه انقلابي خود نسبت به دشمنان اسلام، رضايت خداوند متعال را جلب نماييد. آقاياني که تشخيص موضوع به عهده
آنان است، وسوسه و شک و ترديد نکنند و سعي کنند "اشدا علي الکفار" باشند. ترديد در مسائل اسلام انقلابي، ناديده
.« گرفتن خون پاک و مطهر شهدا مي باشد. والسلام. روح الله الموسوي الخميني
نامه ي احمد خميني به آيت الله خميني و کسب تکليف از او
پدربزرگوار حضرت امام مد ظله العالي، پس از عرض سلام، آيت الله موسوي اردبيلي در مورد حکم اخير حضرتعالي در »
باره ي منافقين ابهاماتي داشته اند که تلفني در سه سئوال مطرح کردند: ۱ آيا اين حکم مربوط به آنهاست که در زندانها
بوده اند و محاکمه شده اند و محکوم به اعدام شده اند ولي تغيير موضع نداده اند و هنوز هم حکم در مورد آنها اجرا نشده
است، يا آنهايي که حتي محاکمه هم نشده اند، محکوم به اعدامند؟ ۲ آيا منافقين که محکوم به زندان محدود شده اند
و مقداري از زندانشان را هم کشيده اند ولي بر سر موضع نفاق مي باشند، مخکوم به اعدام مي باشند؟ ۳ در مورد
رسيدگي به وضع منافقين، آيا پرونده هاي منافقيني که در شهرستانهايي که استقلال قضايي دارند و تابع مرکز استان نيستند،
« بايد به مرکز استان ارسال گردد، يا خود ميتوانند مستقلا عمل کنند؟ فرزند شما احمد
پاسخ خميني به احمد خميني:
بسمه تعالي، در تمام موارد فوق هرکس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سريعا دشمنان اسلام را »
.«. نابود کنيد، در مورد رسيدگي به وضع پرونده ها، در هر صورت که حکم سريعتر انجام گرديد، همان مورد نظر است
..........................................
 
دوستان عزیز بنظرم تا اینجا روشن شده که خمینی جنگ را برای سرپوش کشتار مخالفین خود ادامه میداد . در خاطرات رفسنجانی آمده است که امام به ما گفت جنگ را ادامه بدهید ولی شهر های عراق را نباید بگیرید آن متن را نیز برایتان خواهم گذاشت . و اما یک سئوال هم این بود که مجاهدین چرا به عراق رفتند؟ دوستان بعد از این همه فتواهای شیطانی خمینی که امت اسلام مو به مو آنها را در حق مجاهدین اجرا میکردند خبر دارید؟؟؟ به همه چیزی مجاهدین برای امت اسلام خمینی ساخته حلال بود!!!
.......................................
 
مجاهدین بعد از عقب نشینی نیروهای عراق از خاک ایران و اعلام آمادگی کشورهای عربی برای پرداخت خسارتهای جنگی به ایران یک صلح نامه به اسم طرح صلح شورای ملی مقاومت منتشر کردن متن صلح نامه مجاهدین :
..................................
 
  •  طرح صلح شورای ملی مقاومت
  • 1- اعلان فوری آتش بس بین کلیه ی نیروهای دو کشور در زمین، هوا و دریا.
    2- تشکیل کمیسیون نظارت بر آتش بس و عقب نشینی تحت نظر یک مرجع مرضی الطرفین یا دبیرکل ملل متحد.
    3- عقب نشینی نیروهای دو کشور تا پشت مرزهای مشخص شده در پروتکل های راجع به علامت گذاری مجدد مرز زمینی ایران و عراق و پروتکل راجع به تعیین مرز رودخانه ای بین ایران و عراق و صورتجلسات نقشه ها و عکسبرداری های هوائی ضمیمه ی آن دو که بامضای دو طرف رسیده است. زمان لازم برای عقب نشینی به مرزهای بین المللی مذکور به تشخیص کمیسیون نظارت بر آتش بس، قبل از اعلان آتش بس تعیین می شود.
    4- مبادله ی کلیه اسرای جنگی، حداکثر در ظرف سه ماه پس از اعلان آتش بس با رعایت مقررات بین المللی، تحت نظر صلیب سرخ بین المللی.
    5- ارجاع مساله تعیین خسارت های ناشی از جنگ به دیوان بین المللی لاهه جهت تعیین خسارت های ناشی از جنگ و نحوه ی تادیه ی حقوق ایران. رای دیوان در این مورد لازم الاجرا خواهد بود.
    6- تعهد طرفین به فراهم نمودن موجبات بازگشت پناهندگان و رانده شدگان دو کشور به یکدیگر، با اعلام عفو عمومی و تضمین امنیت مالی و جانی آنها.
    7- تنظیم قرارداد قطعی صلح بین دو کشور، بر مبنای احترام کامل به حاکمیت و استقلال ملی، تمامیت ارضی، عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر، حسن همجواری و مصونیت مرزها از تجاوز.
    * طرح حاظر در یک مقدمه و 7 بند باتفاق آراء در شورای ملی مقاومت بتصویب رسیده است.
    مسئول شورای ملی مقاومت
    مسعود رجوی
     
    61/12/22
    ....................................
     
    این طرح صلح شورای ملی مقاومت که مجاهدین هم عضو آن هست از طرف دو هزار شخصیت بنام جهان امضا شد و از طرف عراق نیز پزیرفته شد که حتی قرامت ایران را بپردازد ولی خمینی بخصوص نخست وزیر زمان آقای میرحسین موسوی رد شد و شعار جنگ جنگ تا مهدی بیاد و جنگ نعمت خدا است و جنگ را آنقدر ادامه خواهیم داد که در تهران یک خانه پابرجا است و جنگ تا رفع فتنه از عالم و راه قدس از کربلا میگذارد ..... ( برای مشخص شدن دجال آقای رضا حبیبی عزیز این شعار ها را خوب نگاه کن) بله بعد از منتشر این طرح صلح نخست وزیری عراق در پاریس به دیدن مسئول شورای ملی مقاومت آقای مسعود رجوی رفت و این صلح نامه را با مسئول شورای ملی مقاومت امضا کرد .... ( دوست عزیز آقای رضا وفای عزیز بعد از این بود مقاومت ایران دیگر با عراق جنگ نداشت و صلح نامه امضا کرده بود و جنگ جنگ خمینی بود و بس ... تمام دنیا بسیج شده بودند آتش جنگ را خاموش بکنند ولی خمینی این روح پلید شیطان جنگ میگفت که میگفت قلج جنگ گرفته بود اینجا بود که مجاهدین به فکر خاموش کردن آتش جنگ خمینی افتادند
    ......................................
    و ارتش آزادی بخش ملی را بنیانگذاری کردند و وارد جنگ رو در رو با نیروی خمینی که تنها خواست خمینی را به پیش میبرد شدند و نتیجه اش همان شد که خمینی از غلطهای کرده اش کوتاه آمد هیچ زهر که مجاهدین برایش درست کرده بودند بسر کشید و مرد
    ....................................
    تا اینجا بخوانید اگر بازم سئوال داشتید من در خدمت جوانان وطنم هستم با افتخار به شما عزیزان توضیح خواهم داد
    .........................................
    این هم اعتراف آقای موسوی اردبیلی است که پارسال به جنایتکار بودن خود و امام دجالش منتشر کرده است .. من در لابلای آن جواب موسوی اردبیلی را نوشته ام متن اعتراف موسوی اردبیلی به جنایات غیری انسانی خمینی را در زیر بخوانید:
    ..............................
     نامه اعتراف آقای اردبیلی به کشتار مجاهدین که پارسال منتشرکرد
    موسوی اردبیلی دیروز گفتند: اگر اشکالات و نارسائی‌هائی وجود دارد مسئولیت آن با ماست و ربطی به اسلام ندارد. (باید به موسوی اردبیلی گفت ما از اول هم میدونستیم که عمل های شیطانی شما ربطی به اسلام نداشته و ندارد این چیزی تازه نیست این شما هستید که تازه متوجه شده اید که از اسلام دور هستید) وی با اشاره به سنت معصومین در عذرخواهی از مردم اظهار داشت: همه می‌‌دانیم که به نص قرآن کریم، پیامبر و اهل بیت علیهم السّلام معصومند و از آن‌‌ها گناه یا خطایی سر نمی‌زند. این که آن حضرت چنین کاری کرده است، شاید می‌خواسته به ما یاد بدهد که در برابر مردم چگونه عمل کنیم . ( مگر شما از آنها پیروی میکنید ؟ اگر از آنها پیروی میکردید که گرفتار دجالیت خمینی نمیشدید) به گزارش کلمه از به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ایشان، این مرجع تقلید با اشاره به مبارزاتی که برای پیروزی انقلاب اسلامی انجام شده است، گفت: حالا بعضی کارها و نتایج را که می‌بینم، نگران می‌شوم که نکند ما در انجام وظایفمان قصور یا تقصیری داشته ایم. ( کلمه با چه آب و تاب از این جلاد یاد میکند انگار که از یک معصوم تعریف میکند راستی این کلمه کلمه دنبال چه است ؟ . نه آقای موسوی اردبیلی شما قصور و یا تقصیری نداشتید شما قصاب انسانها بودید و از روح پلید شیطان پیروی میکردین از خمینی هزاران جوان انقلابی را با دادگاه های چند دقیقه ای به بالای دار و جوخه تیرباران میفرستادین ) آن روز که دوستان ما مبارزه می‌کردند، آن روز که فداکاری می‌کردند، خیلی بهتر از این را توقع داشتند. ( کدام دوستان فداکاری کرده است ما خبر نداریم لطفأ اسم ببرید ؟ از آخوند فداکاری ! عجب آقای اردبیلی این کلمات به آخوند نمیاید فداکاری! ) نکند فردا در مقابل خدای تعالی، در مقابل صاحبان حق در این مسیر، در برابر این ملت، شرمنده باشیم. ( آقای اردبیلی عرض کنم که شرمنده چه روسیاه و شرمسار هستید تا ابد هم روسیاه خواهی ماند . شما آخوندها که همه جاوید شاه گویان گردن خم میکردید و سپاس علا حضرت میگفتید و توبه نامه مینوشتند شما اسم این را مبارزه میگذارید؟ ) عمر دنیا زود می‌گذرد و من در سن و سال و وضع و حالی هستم که باید بیش از شما به فکر باشم. ( آقای اردبیلی با اینکه میدونی چند صباحی بیش زنده نیستی چرا واقعیت را نمیگوید ؟ چرا جنایت های خمینی دژخیم را به مردم نمیگوید؟ به گفته خودت عمرت به آخر رسیده است کی میخواهی توبه بکنی ؟
    ..........................................
    ادامه اعتراف نامه موسوی اردبیلی :
    ....................................
     وکی میخواهی از مردم ایران برای خودت درخواست بخشش بکنی؟ باور کن و برگرد از مردم ایران بخشش طلب کن و به جنایتهایتان اعتراف بکن ) وی در بخشی از سخنانش تصریح کرد: البته حق این است که عمل ما و قصور و تقصیر‌های ما ربطی به مکتب نورانی اسلام و تشیع ندارد، ولی مع الاسف مردم این طور قضاوت نمی‌کنند. اگر از ما بدی ببینند به پای دین می‌گذارند.( بله برای این که شما دین را لجن مال کردین تمام جنایتهایتان را به اسم دین و پیغمبر و خدا کردین ایکاش از اول میگفتید که کارهای ما ربطی به دین ندارد چرا نگفتید؟ برای اینکه خمینی دجالیت به راه انداخته بود تمام آخوندهای جلاد نیز خمینی را بالاتر از خدا میدانستید در واقع سوار خر دجال شده بودید ) واقع این است که با همه برکاتی که این انقلاب و نظام داشته و دارد و مرهون فداکاری‌ها و خون‌های پاک است، قصور و تقصیرها هم زیاد است. گاهی کارهایی می‌کنیم که موجب یأس و بدگمانی مردم شده است. ( آقای اردبیلی باز به بی راهی نزن کدام برکاتی این نظام شیطانی تان برای مردم داشت؟ چه خون های به گفته ای خودت شما آخوند های دین فروش برای آزادی ملت ایران داده اید؟ ) امروز جوان‌های زیادی اعتماد و علاقه شان سست ( هنوز آقای اردبیلی از جوانان انتظار دارند که بگویند حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله ببینید آقای موسوی اردبیلی آن روزهای سیاه که شما شدیدأ سرگرم قتل عام بودید من بعنوان یکی از فرارکرده های از زندان شما در جای امن سر یک فاکس و تلفن نشسته بودم اسم آن عزیزان که شما حکم اعدامشان داده بودید و جلادانتان اجرا میکردند برای من می آمدند من هر اسم که از فاکس بیرون می آمد با عجله میخواندم و صدای دلم را خودم میشنیدم میدونی چرا ؟ اسم ده ها نفر از همبندیهایم بودند و هر لحظه انتظار داشتم که اسم برادرانم نیز از فاکس بیرون بیایند . آقای اردبیلی تنها چیزی که باید شما به ملت ایران بگوید این است که بزرگی آن جنایت را باید بیان بکنید همان جنایت را میگویم که خودت در یک جای از آن اینطور اسم برده ای وقتی که با مهدی خزعلی پسرآخوند خزعلی به خدمتان آمده بود ) : مهدی خزعلی در ادامه می نویسد : جسارت کرده و از اعدام های سال ۶٧ می پرسم، با کمال تعجب می بینم که رئیس وقتِ قوه قضا هم می گوید: " من مخالف بودم! " آقای اردبیلی بعد از 24 سال آن هم نه اینکه اسم سر دژخیم را بگوید مص مص میکند بابا یک بار بگو مصطفی تمام کن بگو خمینی خونخوار تشنه ای خون جوانان بود اردبیلی میگوید ) : حتی سه بار نامه نوشتم، فرمودند:" که این ها دروغ می گویند و سر موضع هستند"، من عرض کردم: "من به این مطلب نرسیدم" و فرمودند: "ما رسیده ایم!" و نهایتاً با حکم خاص به افراد خاص کار انجام شد! ( آقای اردبیلی بله آن جوانان سر موضع بودند و میگفتند خمینی و دار و دسته اش ربطی به دین و اسلام ندارند بجرم همان هم خمینی فرمان قتل عامشان داد آقای اردبیلی : ) من در آن اعدام ها دخالتی نداشتم." در واقع باید از آن افراد خاص پرسید که شما چگونه به این مطلب رسیدید و مبنای حکم اعدام چه بوده است! ( آقای اردبیلی آن افراد خاص کی ها هستند؟ چرا اسم یکی از آنها را نمیگوید ؟ دجالیت تا کی؟ مگر جز خمینی خونخوارکسی بود؟ این حکم خاص را کدام دیوانه بود صادر کرد؟ چرا اسم این جلاد را نمیگوید ؟ آقای اردبیلی یک بار برای همیشه توبه کنید به دامن مردم برگردید همه چیز را بگوید نترسید این کار را آقای منتظری همان روز کرد و آبروی از دست رفته خود را باز با آن موضع گیریش بدست آورد من فکر نمیکنم شما به گرد پای آقای منتظری برسید .
    خانباباخان
    ...........................................
     دوستان من اگر بخواهم از جنایت خمینی و پیروان خمینی در حق ملت ایران بنویسم باید ماه ها بنویسم بنظرم تا اینجا هر کس میخواهد واقعیت را بداند دانسته است و خوش بحال من اگر توانسته باشم برای جوانان وطنم کمی با این نوشته ها خدمت کرده باشم قربانتان خانباباخان بازم دستتان باز است برای هر سئوالی که دلتان میخواهد
    ...................................
    ببخشید یکی از دوستان در کامنت های بالا خطاب به من نوشته بود رژیم هر چه هم باشد هر چهار سال یک انتخاب میگذارد ولی شما مجاهدین چندین سال است رهبرتان را عوض نمیکنید در جواب این دوستمان باید بگویم دوست عزیز فکر میکنم آقای رضا حبیبی بود فرماندهی که صحنه نبرد را خوب به پیش میبرد نباید عوضش کرد باید فرمانش را اجرا کرد رهبر ما تا اینجا برای این نبرد فرمانده نینظری است اگر یک فرمانده و یا رهبر دیگر بهتر از رهبر ما با این رژیم مبارزه بکند باور کن اولین نفر همان رهبر ما است که از او پیروی خواهد کرد ما برای مقام و یا مال مبارزه نمیکنیم ما برای تاریخ ایران مبارزه میکنیم رهبر ما پارسال گفت بعد از سرنگونی این رژیم من در کارهای دولتی هیچ دخالتی نخواهم کرد بعد از سرنگونی این رژیم میخواهم مجاهد بمانم و چندتا کتاب دارم آن ها را خواهم نوشت ..... پس باید فرق بین رهبر ما و انتخابات رژیم را از عمل کردیشان فهمید .... بله دوستان عزیز این خواست خود رژیم است که این فرمانده سرسخت را بد نام بکند ولی کور خوانده است ما رزمندگان ملت ایران قدر فرمانده مان را خوب فهمیده و میدانیم . این را نیز بگویم برای سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت و هوادارانشان مقدس تر از آزادی هیچی نبوده و نه خواهد بود زنده باد آزادی
    ..................................
    در پایان من از شما عزیزان تقاضا میکنم به یاری این فرشته پاک روی زمین بشتابید و کمپین درست بکنید و هر کمکی میتوانید بکنید
    ................................
    از آقای احمد باطبی عزیز هم متشکرم که اینقدر مرا تحمل کرد و من حرفهایم را زدم . و اما در رابطه با کشته های جنگ و یا بهتر بگم قربانیان خمینی باید بگم بله آنها گناه ندارند و قهرمانهم نیستند آنها یک مشت فریب خوردگان هستند که هر یکی یک کلید بهشت با خود حمل میکردند .... بهتر بود احمد عزیز بجای این جنازه ها عکس فرد را بگذارد که برای آزادی ملت ایران از طناب دار بوسه میزند ... خوب حالا که نگذاشته است این گناه کبیره نیست ما بیاییم احمد را با گذاشتن این عکس رژیم و یا ضد مردم بخوانیم اینهم درست نیست دوستان یک واقعیتی است که این رژیم ما را انسان حساب نکرده و نخواهد کرد ما را امت مینامد و برای ما ولی انتخاب کرده است این خود ننگ است برای هر انسانی که از آزادی دم بزند ولی خودش ولی فقیه داشته باشد ..پیروز باشید
    .............................
    با سلام محبوبه خانم گرامی هدف همه مان بی شک آزادی مردم ایران است و سرفرازی ایرانی است من هر چه نوشتم قسمتی از واقعیتهای بیکران بود متشکرم سربلند باشید
    ................................
      دوستان حیفم آمد که این منشور آزادی ها را برایتان در اینجا نگذارم در واقع خواست مجاهدین اینها است اگر بد است بگوید
    ...............................................
    منشور آزادی
    منشور آزادی رئیس جمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی ، برای دوران انتقال قدرت به ملت بزرگ ایران

    ۱ـ در ایران فردا حقوق طبیعی و خدشه ناپذیر بشر، برای هر ایرانی باید تأمین شود. حق زندگی، حق آزادی و حق امنیت.
    آحاد ملت ایران ـ با هر جنسیت، نژاد
    ، دین، قومیت و زبان ـ در مقابل قانون، برابر شناخته میشوند. ما به «بیانیه جهانی حقوق بشر» متعهدیم.

    ۲ـ در ایران فردا جمیع آزادیهای فردی به رسمیت شناخته میشود. آزادی در بیان، پوشش، ازدواج و طلاق ، اشتغال، رفت و آمد، انتخاب محل اقامت و تابعیت.

    ۳ـ اساس مشروعیت نظام کشور و قوانین و مقامهای آن، آراء مردم است. در ایران فردا، حق تصمیمگیری در مهمترین امور سیاسی جامعه و حق تغییر حکومت برای مردم محترم شمرده میشود و برای تأمین و تضمین دمکراسی، شوراهای مختلف در همه شئون گسترش مییابد.

    ۴ــ ما خواهان یک جمهوری کثرتگرا هستیم که در آن آزادی کامل احزاب، اجتماعات و سندیکاها تضمین شده باشد.

    ۵ـ در ایران آزاد فردا، از لغو حکم اعدام دفاع می‌کنیم. این، پاسخ ما به شقاوت و خونریزی بیرحمانه یی است که آخوندها در ایران حاکم کرده اند. شکنجه تحت هر عنوان ممنوع خواهد بود، مجازاتهای بیرحمانه و تحقیرآمیز به هر عنوان، از جمله تحت نام مذهب ، جایی نخواهد داشت.
    ...........................
    ادامه منشور آزادیها
    ............................
    ۶ـ مقاومت ایران به جدایی دین و دولت معتقد و پایبند است. در ایران فردا، اصل آزادی مذاهب محترم شمرده میشود، در قوانین کشور هیچ دینی ممنوع نخواهد بود، هیچ دینی بر دین دیگر امتیازی نخواهد داشت و هیچ یک از شهروندان به دلیل اعتقاد یا عدم اعتقاد به یک دین یا مذهب در حقوق فردی و اجتماعی مزیت یا محرومیتی نخواهد داشت.

    ۷ـ ما به «کنوانسیون حذف کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» متعهدیم. در ایران فردا زنان و مردان در کلیه حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برابر خواهند بود. و زنان در رهبری سیاسی جامعه مشارکت برابر خواهند داشت.

    ۸ـ در ایران فردا از بهره‌کشی جنسی از زنان در همه اَشکال آن ممانعت میشود، چند همسری ممنوع است. خشونت جسمی، جنسی و روانی علیه زنان جرم شمرده میشود.

    ۹ ـ در ایران فردا، ستم و تبعیض و بی حقوقی در مورد کودکان، جایی ندارد و کار کودکان ممنوع است.

    ۱۰ ـ دادگستری ایران فردا، یک نظام قضایی واحد خواهد بود. یک نظام قضایی دو درجهای مبتنی بر اصل برائت، حق دفاع ، حق دادخواهی و حق برخورداری از محاکمه علنی با حضور هیاٌت منصفه، که در آن نفی تبعیض در قضاوت و استقلال کامل قضات و استقلال کانون وکلا ، تضمین شده باشد.

    ۱۱ـ در ایران فردا، بازار آزاد محترم شمرده میشود، فرصتهای اقتصادی به صورت عادلانه در اختیار آحاد مردم قرار میگیرد و هرگونه محدودیتی برای اشتغال آزادانه لغو میشود.

    ۱۲ـ ما برآنیم که در ایران فردا، یکایک افراد جامعه باید از امکان دسترسی کامل به تسهیلات اجتماعی و مشخصاً آموزش، بهداشت، درمان و ورزش برخوردار باشند. و دانشگاههای کشور به صورت مستقل توسط شورای منتخب استادان و دانشجویان اداره شود.

    ۱۳ـ در ایران فردا، حق عادلانهٌ خودمختاری مردم کردستان ایران به‌رسمیت شناخته می‌شود. ما خواهان رفع ستم مضاعف از همه تنوعات ملی وطنمان در چارچوب یکپارچگی تجزیه ناپذیر ایران هستیم.

    ۱۴ـ در ایران فردا از دخالت در امور سایر کشورها خودداری و از دخالت دیگران در امور داخلی کشورمان ممانعت میشود. ما خواستار صلح، احترام متقابل در روابط بینالمللی، حُسن همجواری و برقراری روابط دیپلماتیک با همه کشورهای جهان هستیم. و ایران آزاد فردا یک کشور غیراتمی و عاری از سلاحهای کشتار جمعی خواهد بود.
    ................................................
    Alireza Tabrizi درود بر شما خانباباخان، دست مریزاد.
    ......................................................           


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر