۱۳۹۲ تیر ۱۰, دوشنبه

تحلیلی بر انتخابات ریاست جمهوری ولایت فقیه و تشدید اختلافات در راس نظام




تحلیلی بر انتخابات ریاست جمهوری  ولایت  فقیه  و تشدید اختلافات  در راس نظام
پس از اتمام  انتخابات ریاست جمهوری نظام و بیرون آمدن اسم روحانی از صندوق های رای واکنش های متفاوتی در این باره دیدیم. این نوشته تحلیل کوتاهی استبر این انتخابات و سوالاتی که پس از آن پیش آمد.

اولین سوال این است که آیا انتخابات ریاست  جمهوری ولایت فقیه به خواست خامنه ای به پیش رفت؟
به چند دلیل نه . یک قرار نبود رفسنجانی درآخرین دقیقه ثبت نام کند .بله قرار نبود رفسنجانی ثبت نام کند. آنهم چند دقیقه به پایان ثبت نام مانده رفسنجانی شتاب زده خودش را به حوزه ثبت نام رسانده و برای ریاست جمهوری ثبت  نام کرد!چرا رفسنجانی به این  قمار بزرگ که در ظاهر باخت بود دست زد؟ مگر رفسنجانی و  پسرش چند ساعت مانده به پایان ثبت نام نگفته بودند رفسنجانی ثبت نام نخواهد کرد؟ یا اینکه آیا رفسنجانی شانسی بهتر از این داشت از آن  استفاده نکرد؟ بنطر من این بهترین شانس برای رفسنجانی بود که ثبت نام کرد البته در آخرین  دقایق زمان مشخص شده ثبت نام . خامنه ای چند سال بود که رفسنجانی را گوشه نشین کرده بود و فشارهای هم روی خود رفسنجانی و هم فرزندانش نیز روز بروز بیشتر میشد. توی تمام سران نظام نامقدس ولایت فقیه نیز رفسنجانی تنها مهره ای بود که توان ایستادن در مقابل خامنه ای را داشت ولی خامنه ای  این قدرت را سالها پیش از رفسنجانی گرفته بود. اصلأ صدایش در نمیامد و اگر یادتان باشد از دست خامنه ای به خدا شکایت میکرد . این بهترین فرصت برای رفسنجانی بود که بعنوان کاندیدای ریاست جمهوری خود را مطرح کند و در ظاهر کاندیدا شود ولی در باطل شاخ بشاخ شدن با خود خامنه ای را شروع کند و از فضایی که در انتخابات به وجود آمده بود برای حفظ خود وخانواده اش استفاده کند. اما فهم رفسنجانی به این نرسیده بود بخاطر همین هم در آخرین دقایق ثبت نام دوزاریش افتاد . یکی انگشت به روی این تضاد گذاشت و رفسنجانی را هول داد که در مقابل  خامنه ای اینکار را بکند بعدأ به آن نیز اشاره خواهم کرد.


این را هم باید بگویم رفسنجانی هیچ  وقت دلش به ملت نسوخته و نخواهد سوخت تمام تلاش رفسنجانی برای نجات خود و خانواده اش بود .در ظاهر اینطور دیده میشود که خوب حالا که ثبت نام کرد و خامنه ای نیز خیلی راحت او را کنار زد ورد صلاحیتش کرد آب هم از آب تکان نخورد . همه اینها درست ولی خامنه ای برای  کنار زدن رفسنجانی  بهای بزرگی پرداحت که  هیچ وقت فکرش را نمیکرد . رفسنجانی روی دستش بلند شده بود و خیز برداشته بود که مقام پوشالی را که سالها پیش به او داده  بود کمرنگ کند وخود را دوباره به رأس نظام  برساند. خامنه ای نیز این را خوب فهمیده بود که رفسنجانی نه  خاتمی است و نه احمدی نژاد. اگر رئیس جمهور بشود با خود خامنه ای چنگ در چنگ خواهد شد و قدرت او را تقسیم خواهد کرد. با این حساب خامنه ای قدرت مندترین شخصیت نظام بعد از خمینی دجال را رد صلاحیت کرد! اگر یادتان باشد بعد از رد صلاحیت شدن رفسنجانی یک  بیانیه داد و گفت  من شکایتی ندارم ! دلیل این نرمش این بود که رفسنجانی مطمئن بود که خامنه ای نه تنها روحانی را نه رد صلاحیت نخواهد کرد بلکه رئیس جمهور نیز خواهد کرد.

پس تا اینجا به این نتیجه میرسیم که تضاد نظام به بالاترین نقطه خود رسیده است. رفسنجانی از ولی فقیه سر پیچی کرد و رفته ثبت  نام کرد و ولی فقیه نیز با همان شتاب او را رد صلاحیت کرد! عوارض این رد  صلاحیت را به زودی خواهیم دید. باید صبر کردتا این زخم سر بازکند...

دوم: آیا رد صلاحیت رفسنجانی برای خامنه ای ونظامش بهایی داشت و اگر داشت بهایش چه بود؟
جواب این است که بله . بها داشت و بهایش همین دادن  ریاست جمهوری به  روحانی بود. خامنه ای اگر روحانی را هم رد صلاحیت و یاکنار میزد مثل گذشته نیروی برانداز به بهانه این که  انتخابات تقلبی است به خیابانها میریخت و در یک زمان کوتاه به  سیل تبدیل میشد. خامنه ای نمیخواست گذشته تکرار بشود و از طرف نیز دندانش به روحانی خیلی راحت فرومیرود ...

سوم: خواست خامنه ای این نبود که حسن روحانی انتخاب بشود چرا ؟ برای خامنه ای بهترینگزینه جلیلی و یا ولایتی بود که مستقل از مدره و اصلاح طلب مستقیم باشیطان بزرگ وارد حل بحران هسته ای شود و آن را حل بکند. ولی با آمدن روحانی خامنه ای با اینکه برایش گران تمام خواهد شد مسئله برنامه هسته ای را کش خواهد داد و هیچ وقت این بحران را حل نخواهد کرد .

چهارم: آیا در ولایت فقیه با انتخاب شدن  روحانی امکان گشایش و اصلاحات وجود دارد؟ یک کلام نه . حتی به اندازه سرسوزنی گشایش و اصلاحات به پایان رژیم خواهد انجامید . این رژیم ولایت فقیه مطلقه است و امکان جراحی ندارد. اگر داشت تاحالا کرده  بودند .پنجم: آیا بهتر نبود خامنه ای موسوی را بعنوان رئیس جمهور قبول میکرد ؟ جواب خیلی ساده و روشن است خواه و نخواه نیروی برانداز پشت موسوی بود و شعار این بود مرگ بر اصل ولایت فقیه ! با اینکه موسوی با این شعار مخالف بود ولی نیروی برانداز بسیار ماهرانه وارد میدان شده بود و تمامیت رژیم را هدف قرار داده بود. یک کلام ریشه ولایت را سوزانده بود کاری کرده بود که تاحالا نشده بود. آتش زدن عکس خمینی و خامنه ای و همراه با شعارهای براندازی. پس خامنه ای خیلی زیرکانه موسوی را گول زد و بعدش نیزدیدیم که موسوی از کجا سر در آورد! از زندان ! ... پس چرا خامنه ای روحانی را قبول کرد؟ خوب این همان بهایی است که خامنه ای باید پرداخت میکرد بخاطر کنار زدن رفسنجانی در واقع خامنه ای خیلی راحت میتواند روحانی را کنترل بکند ولی رفسنجانی را نمیتوانست کنترل بکند و موقعیت خودش هم در خطر بود ....

ششم: آیا نیروی برانداز و مردم در این انتخابات نقش داشتند؟ اگر داشتند این نقش چه بود؟ بنظر من بله . بزرگ ترین نقش را داشتند. یکی دامن زدن به تضاد بین خامنه ای ورفسنجانی و به اوج خود رساندن این تضاد. دیدیم که رفسنجانی بدون اجازه خامنه ای آنهم در آخرین دقایق زمان ثبت نام ریاست جمهوری وارد میدان شد وکه این خود بزرگ ترین ضربه ای بود که وارد پیکر پوسیده نظام شد. خامنه ای مجبور شد نفر اول بعداز خمینی را رد صلاحیت بکند. این تضاد هنوز آتش زیر خاکستر است و عواقب آن را به زودی خواهیم دید. در ضمن هیچ وقت خامنه ای و رفسنجانی اینطور شاخ بشاخ نشده بودند و نمیخواستند اینطور بشود. این در واقع نقش مردم و نیروی برانداز بود که تمام رشته های خامنه ای را پنبه کردند و باعث شدند که خامنه ای آخوند روحانی را تحمل کند ....

پس این انتخابات را میشود یک بحران برای ولایت فقیه و در رأس آن برای خود ولی فقیه خواند چون نه توان حذف روحانی را دارد و نه توان همکاری با روحانی را دارد . اگر با روحانی همکاری بکند باید دست روحانی را باز بگذارد آن وقت جبهه خامنه ای بسیار ضعیف خواهد شد و رفسنجانی بیشتر به خامنه ای برای پائین کشیدنش خیز خواهد برداشت و خود را به رأس نظام خواهد رساند. این هدف اصلی رفسنجانی است و خامنه ای نیز این را خیلی خوب میداند و بعید است که دست روحانی را باز بگذارد . در کل ولایت فقیه با این انتخاب نخواسته به ضعیف ترین موقعیت خود رسیده است...

و اینجا است که نیروی پیشتاز و مقاومت مردم ایران نقش تاریخی خود را نشان خواهند داد .فشار بر تمامیت رژیم از همه جبهه ها محاصره اقتصادی و بحران سوریه و عراق ولبنان و حماس و تظاهرات در داخل . شایدهم همراه بامبارزه قهر آمیز و مسلحانه. بله هشت سال را نظام در رابطه با مذاکره هسته ای براحتی به جیب زد. ولی این را داشته باشیم که الان دیگر زمان هشت سال پیش نیست . این نظام نامقدس و شیطانی خمینی دجال یا باید مثل سرهنگ قذافی تمام ابزار هسته ای را بار بزند و به غرب یعنی به شیطان بزرگ تحویل بدهد و یا اینکه عوارض و پی آمد پا فشاری بر روی برنامه هسته ای را بپردازد ...

مسئله خیلی پیچیده تر از اینها است که تعداد  انتخاب روحانی را پیروزی نظام میخوانند و تعدادی نیز آن را پیروزی و حتی آزادی میخوانند ولی هیچ کدام اینها نیست. الان رژیم در درون خود به تضادی برخورده است که تا به امروز به آن برخورد نکرده بود. یعنی دوباره مطرح شدن رفسنجانی که توسط نظام به یک مرده تبدیل شده بود و بالا گرفتن تضاد بین دو شخصیت اصلی نظام یعنی خامنه ای و رفسنجانی.
در اینجا است که نیروی پیشتاز و جوانان وطن باید در آماده باش صد در صد باشند چون سالی که پیش رو است سالی پرحادثه خواهد بود . باید صبر کرد و دید و برای پیروزی نهایی آماده بود. روز آزادی ایران زمین نزدیک است.
خانباباخان

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر