آتش می باید
تا بال سیمرغان عاشق در آن بسوزد
تا از آتش دوباره سر بر آرند
باز بی امان پیکار کنند وپر زنند
هفت وادی عشق را طی کنند
و خود را در آئینه زلال و پاک بینند
تا بال سیمرغان عاشق در آن بسوزد
تا از آتش دوباره سر بر آرند
باز بی امان پیکار کنند وپر زنند
هفت وادی عشق را طی کنند
و خود را در آئینه زلال و پاک بینند
آتش می باید در دشت سینه های عاشق
که آهن و پولاد در آن ذوب شود
چو رود الماس سرکشد و طغیان کند
که آهن و پولاد در آن ذوب شود
چو رود الماس سرکشد و طغیان کند
این سرزمین را قهر مقدس! می باید
می باید بوی خوش باروت
سایه افکند بر این سر زمین
تا ببارد آتش ز آسمان
صد زبانه از عمامه ریا ز سر بر کشد
می باید بوی خوش باروت
سایه افکند بر این سر زمین
تا ببارد آتش ز آسمان
صد زبانه از عمامه ریا ز سر بر کشد
زن و مرد بی باک می طلبد این راه
سینه چاک و سر مست می باید
سرنگون و آتش سوار باید رفت
صف به صف در راه وطن چونان شیر
سینه چاک و سر مست می باید
سرنگون و آتش سوار باید رفت
صف به صف در راه وطن چونان شیر
پروانه های عالم گرد هم آیند
جسم و جان، تن بر آتش زنند
عقابان تشنه ز خون مار نوشند و
شیر، زخم خود لیسد و کفتار ولایت شکار کند
جسم و جان، تن بر آتش زنند
عقابان تشنه ز خون مار نوشند و
شیر، زخم خود لیسد و کفتار ولایت شکار کند
خانباباخان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر