سال های خون سال های دریدن حرمت انسان

سالها میگذرند اما تاریخ همه چیز را در سینه خونین خود ثبت میکند . آیا واقعأ ما ایرانی ها اینقدر بی دست و پا شده ایم که یک دلقک چنین جرأتی بکند؟ و پا به روی اینهمه خون بگذارد؟ سالهای وحشت عربده جلاد و شعار مرگ بر خمینی اسیر در شکنجه گاه میپیچد. صدای رگبار. صدای تیر خلاص. صدای موشکها همراه با زوزه های خمینی پلید که میگوید جنگ نعمت است... تا یک خانه سر جایش است جنگ ادامه دارد!

صدای لاجوردی دژخیم و صدای پوزخند بچه های ۱۸ ساله به جلاد . همه جا خون بود و همه جا جسد و همه جا عربده جلادان. در جبهه ها هزاران جوان را قربانی میکردند و در داخل هزار هزار به دار میزدند. جسدهایشان بار ماشین میکردند ودر چاله اهای بزرگ دسته جمعی میریختند و میرفتند. باز صدای عفریت از جماران بلند میشد که: " بکشید! کشتن اینها ثواب دارد !"

جلادان وقتی که این فتوا های شیطانی خمینی را میشنیدند سرمست از عشق تجاوز به دختران زیر۱۸ سال و بردن ثواب از این تجاوز وضو میگرفتند و آماده برای ثواب کردن میشدند!

باز صدا در زیر زمین ها گوش فلک را کر میکرد. صدای سرود اسیر. عربده جلاد وحشی. بعد از مدتی کوتاهی صدای سرود با یک رگبار خاموش میشد ولی خنده های دژخیمان گوشها را می آزرد. برای یکدیگر از لذتی که از اعدامی قبل از اعدامش برده بودند تعریف میکردند. صدای کوبیدن درهای سلولها شروع میشد. انگار همه میخواستند در سرنوشت اعدامی ها شریک باشند. ترسی در کار نبود. هرچه بود شجاعت بود و قهرمانی. همه تن خود را فراموش کرده بودند و به فکر همزنجیرانشان بودند. باز عربده ها شروع میشد. صدای کابل که به پیکر زندانی میکوبیدند گوشها را آزار میداد. از یک سلول صدایی بگوش میرسید که دارد تعداد ضربات کابل را میشمارد. از سلول دیگر صدای سرود قهرمانان در زنجیر بگوش میرسید. انگار که نه انگار دارند تجاوز میکنند و بعدش نیز اعدام!

سالهای وحشت. سالهای افتخار. سالهای ماندگار. آری باز صدای رگبار. بعدش تیرهای خلاص .بوی گوشت سوخته همه جا را فرا میگرفت. این گوشتهای سوخته زندانیان. باز دژخیم با صدای بنظر خودش ترسناک ولی از ترسش داد میزد همه تان را میکشیم. صدای خنده از سلولها بلند میشد.

به خون شهیدان و پاکان قسم . بله سالهای خون !سالهای رذالت !سالهای دریدن حرمت انسان بود !

حالا ابراهیم نبوی شریک سابق لاجوردی در صدای آمریکا تلاش میکند این همه جنایت را بپوشاند. صدای آمریکا که علنا بلندگوی رژیم جمهوری اسلامی شده است درست مثل پاسداری که به هم سلولم تجاوز میکرد و بعد عربده میکشید مرا شکنجه میکند. احساس میکنم که هنوز توی سلول هستم!

... دوستان جواب لازم را باید به این مجریان خود فروش که در این رسانه های فارسی زبان لانه کرده اند باید داد. باید از دولت آمریکا پرسید این تلویزیون را برای چه به راه انداخته اید ؟ برای کمک به مردم ایران است و یا برای کمک به جلادان مردم ایران؟

. در آخر من از همه ایرانیان باشرف که ضد جلاد و ضد دژخیم و ضد ولایت فقیه هستند میخواهم که خاموش نمانند. صدای خود را مثل   صدای سالهای خون که هرلحظه از سلولها بگوش میرسید زنده نگهدارند تا درسی به مزدوران و بلندگویان رژیم داده شود.

پیروز باشید خانباباخان