تقدیم به روح پاک ستار بهشتی
!سکوت تمام شهر را فرا گرفته است
عجبا به این شهر چه شده است؟
دراین شهر یکی نیست های، هوی، غوغای به پا کند؟
،به خدا قسم ازاین سکوت دلم گرفته است
،گیرم که دراین شهر می خانه نیست
پس نعره جوانمردان و پهلوانان چه شد؟
،ویران شود شهری که در سکوت مطلق است
اما پندارد که زیباترین شهر عالم است
آیا دراین شهریک مست دهل زن هم نیست؟
،در آرزوی غوغای دراین شهر بمردم
توی این همه یک غوغا سالاری نیست؟
،سال ها است که در پیچ و خم جاده های این شهر نشسته ام
چشم به ره، چه شد آن سواران جاده های ناهموار؟
،گرد و غباریشان به شهر ما رسید
اما حتی شهسوار به شهرنرسید
،دلم در حسرت دهل زنی ایست که بلرزد
نعره برآرم پهلوان این شهرمنم، من
عوعوسگان، زوزه کفتاران همه جا را برگرفته است
آیا درکمین این ها یک شیر زرین پنجه نیست؟
چوآن عقاب صخره نشین و تیز بین
دلم میخواد درآسمان این شهر اوج گیرم
،تا شیرجه زنم این سکوت را پاره کنم
گویم شهرما جای سکوت نیست
،آن وقت های های پهلوانان
نعره مستان گوش فک را خواهد بدرید
غی عقاب وار سواران، شیهه اسبان سرکش و
های هوی پهلوانان، نعره مستان درهم خواهد آموخت
شهرما شهر غوغاسالاران است و نه سکوت
خانباباخان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر