آتش که جوان تونسی با گشت و پوست خود شعله ور کرد کاخ چند دیکتاتور را خاکستر کرد و همچونان شعله این آتش روز بروز سرکش تر میشود و در سوریه و لبنان و عراق نیز سرکشیده است که هر سه پایگاه ها و سپرهای ولایت فقیه مطلقه بودند همه داریم میبینیم که ملت سوریه چطور دارند مبارزه میکنند و چطور به آزادی بها میپردازند و همچنین مردم عراق را داریم میبینیم که چند ماه است خواب را ازچشمان مالکی جلاد ربوده اند با اینکه پاسداران نیروی قدس بی رحمانه سرکوبشان میکند ولی تصمیم گرفته اند که کشور خود را از دست مالکی جلاد نجات بدهند و خواهند دادفکر میکنم همه شنیده اید که رژیم ولایت فقیه سوریه و لبنان و حماس و مالکی را برای خود خط قرمز خوانده است پس باید باور کرد که اگر این خط بشکند موجش تا دروازه های تهران خواهد رفت. این را خامنه ای بهتر از ما میداند که این همه کمک به اسد و مالکی میکند دیروز شنیدم که جلاد حیدر مصلحی به عراق رفته و از دولت دست نشانده خودشان خواسته است که هر چه زودتر مجاهدین را از عراق بیرون بکنند چرا؟ برای چه مصلحی دراین موقع حساس با این بی شرمی از عراق میخواهد مجاهدین را بیرون بکند؟ چون انتخابات رییس جمهوری در ایران نزدیک است ولی فقیه میترسد از فرماندهی قیام وتظاهراتها میترسد و از مجاهدین میترسد چون میدونه که مجاهدین کوتاه بیا نیستندهرلحظه بتوانند خودشان را به قلب ولایت خواهند زد و کار را یک سره خواهند کرد بخاطرهمین خامنه ای دارد زمینه انتخاب رییس جمهورش را چه در داخل و چه در خارج آماده میکند .
در داخل با سرکوب دگر جناح ها و خارج کردن آنها از میدان انتخابات و نقشه کشیدن برای قدرت مطلق خود از هیچ چیزی کوتاه نمی آید میخواهد رییس جمهور را نیز از راه همان خبرگان ولایت تعیین بکند و دارد در این راستا کارخود را به پیش میبرد حالا ببینیم نیروی مخالف این نظام چکارخواهد کرد جای سئوال است؟آب بندی نظام ولایت ولای فقیه برای عبور از سرنگونی. با سه گزینه برای انتخاب رئیس جمهور پیشنهاد شده است این سه گزینه من را به یاد دولت موقت بازرگان می اندازد . زمان دولت موقت یک قانون اساسی نوشته شد درآن تمام قدرت براصل 75 پیش نویس قانون اساسی ازسوی دولت موقت تنظیم شده بود .
این اصل بدون در نظرگرفتن ساختارحکومت اسلامی ، مقام رهبری و ولایت فقیه براین پیش نویس استوار بود که رئیس جمهور بالاترین مقام رسمی کشوراست . لذابیان می داشت:« رئیس جمهوری بالاترین مقام رسمی کشور در امورداخلی وروابط بینالمللی و اجرای قانون اساسی است و تنظیم روابط قوای سه گانه و ریاست قوه مجریه را برعهده دارد»
دراین پیش نویس رییس جمهور بالاترین مقام رسمی کشور دارای برخی اختیارات مهم مانند: تنظیم روابط قوای سه گانه، فرماندهی کل نیروهای نظامی(اصل93)،نصب رییس دیوان عالی کشور و دادستان کل کشور(اصل 140) بود. توصیه قوانین وحتی انطباق قوانین مصوب مجلس با احکام شرع وقانون اساسی به عهده رئیس جمهوربود(اصل84)ورئیس جمهور می توانست از راه همه پرسی انحلال مجلس را به تصویب ملت برساند.(اصل89)با چنین اختیاراتی رئیس جمهور امکان وتوان لازم برای ایفای مسئولیت اجرای قانون اساسی را داشت. خوب تا اینجا همه قدرت دراختیار رئیس جمهور بود . و از ولی فقیه خبری نبود .
واما ولی فقیه دستورداد که مجلس خبرگان یعنی همان آخوندهای دین فروش دراین قانون اساسی دخالت بکنند و کردند. این بیانیه بعد از دخالت ولایت فقیه ازطریق مجلس خبرگان صادر شده است و نوشته خودشان است :
(درمجلس خبرگان قانون اساسی در این اصل وسایر اصول پیشنهادی تغییراتی ایجاد شد. باتصويب اصل پنجم «در زمان غيبت حضرت ولي عصر ’’عج الله تعالي فرجه‘‘ درجمهوري اسلامي ايران ولايت امر و امامت بر عهده فقيه عادل و با تقوي ، آگاه به زمان ، شجاع ،( منظورش ازشجاع این است که زندانیان را با یک فتواقتل عام بکند!) مدير و مدبر است که طبق اصل یکصد وهفتم عهده دار آن می گردد»
به همين دليل ديگر «رئيس جمهوري بالاترين مقام رسمي كشور» به شمار نمي رود.نهاد رهبری وولایت فقیه درقانون اساسی ایجاد شد وبرخی اختیارات کلیدی ومهم کشورکه در پیش نویس قانون اساسی برای رئیس جمهور در نظر گرفته شده بود به این نهاد داده شد، در نتیجه اختیارات رئیس جمهور کاهش پیدا کرد.)
اینجا بود که دجالیت شکل واقعی گرفت .
این هم باز در رابطه باهمان طرح دجال گونه خمینی برای بدست گرفتن تمام قدرت بود. باز تعریف از نوشته های خود همان زمان رژیم:
(در باز نگری قانون اساسی در سال 1368 با هدف ایجاد تمرکز در قوه مجریه نهاد نخست وزیری حذف و اختیارات وی به رییس جمهور واگذار شد. درمقابل این گسترش صلاحیت تنظیم روابط قوای سه گانه به عنوان یکی از وظایف عمده رییس جمهورکه در دوران جنگ عملاً توسط حضرت امام خمینی(ره) اعمال می شد، از اصل 113منتزع و به اصل 110 که به بیان صلاحیت های رهبری می پرداخت، منتقل شد.)
در واقع از همان اول هدف خمینی و جا نشینانش این بود که تمام قدرت در دستشان باشد .
بمنظور رفع چالشها در حوزه ریاست قوه مجریه وریاست جمهوری وکل نواقص در قانون اساسی ، انتخاب غیر مستقیم ریاست قوه مجریه توسط نمایندگان که از فیلترهای ولایت رد شده اند( یعنی مورد قبول ولی فقیه هستند) مناسب ترین روش برای خامنه ای است. در این میان رفسنجانی ملعون که خوب فهمیده است تنها درسایه ولایت فقیه است که میتوان به عمرننگین آخوند های جنایت پیشه ادامه داد . به خامنه ای پیشنهاد کرده است که برای این کار باید قانون اساسی که چندینبار دست کاری شده دوباره دست برد زد و اختیار رئیس جمهور را بطوری کلی از میانبرد . ولی تعدادی وطن فروش اسم این را گذاشتند مخالفت رفسنجانی بارهبر ! باید گفت رفسنجانی نه قدرتی درگیر شدن با خامنه ای را دارد و نه چنین قصدی دارد . رفسنجانی بهتر ازهمه میداند که اگر یک درصد ولایت فقیه را زیر سئوال ببرد تمام ولایت به سرش آوار خواهد شد پس رفسنجانی هیچ وقت دلش به ملت نسوخته است. او تنها درفکرخود و نظام مقدس امام دجالش است .
هنوز عده ای هستند که امیدوارند رفسنجانی و خاتمی کاری بکنند که
میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی را از چنگال ولایت برهانند و دوباره بیایند ،فعالیت سیاسی آن هم ضد ولایت فقیه بکنند و در چارچوب ولایت برای ملت ایران آزادی بیاورند. دوستان بنظرم این غیر ممکن است چرا؟ برای اینکه اولا نه میرحسین موسوی از آقای منتظری قویتر و پرطرفدارتر است و نه شیخ مهدی کروبی از آقای شریعتمداری قدرت و محبوبیت بیشتری دارد. زمانی که خامنه ای دستور دستگیری موسوی و کروبی را داد برای این نبود که چند ماه دیگرآزادشان کند . بلکه آنها را به سرنوشت بقیه مقامات گذشته دچار کرد . مطمئن باشید تا ولایت فقیه بر سر کار است از این دونفر یعنی از میرحسین موسوی و شیخ مهدیکروبی خبری در صحنه سیاست نخواهد بود. مطمئن باشید .ولی خوب باید یک وقت آزادشان بکنند ولی دیگر به روی آنها در دفتر ولایت خط باطل کشیده شد ه است.
بله. آقای موسوی همان موقع که پشت نیروی پیشتاز را خالی کرد و برگشت به چارچوبولایت ,زنجیراسارت ولایت فقیه را به گردن خود و خیلی های دیگر انداخت. اگر واقعأ آقای موسوی خواهان آزادی بود پس چرا پشت پیشتازان و قیام آفرینان را خالی کرد ؟ قیامی که نفس ولایت را بریده بود . موسوی با ننگ خائنانه به پیشتازان ملت ایران از پشت خنجر زد .
دعوای موسوی بر سر ولایت فقیه و یا آزادی ملت نبود بر سررئیس جمهور شدن بود . خود موسوی گفت که من در چارچوب ولایت فقیه میخواهم فعالیت قانونی بکنم و هر کس بیرون از چارچوب ولایت است فتنه گر است! اسم فتنه را خود موسوی اولین بار بکار برد ...البته انتظاری هم از او نبود او خودش را ناخواسته در میان آتش دید . آن چند قدمی هم که با مردم همراهی کرد بهش تحمیل شده بود. موسوی هرگز خواستار تغییر در قانون اساسی وبازگشت آزادیهای بنیادین مردم به جامعه نبوده است.
حالا سئوال این است چراخامنه ای میخواهد رئیس جمهور را خودش یعنی مجلسش انتخاب بکند؟
خوب خامنه ای به بهای این همه جنایت احمدی نژاد را از آستین ولایت درآورد واز روی این انتصاب نیز نخست وزیردهه خونین و رئیس مجلس ولایت رابه بند کشید . در نتیجه احمدی نژاد نیزکاری کرد که برای خامنه ای خوش آیند نبود. کار را بجایی رساند که خامنه ای مجبورشد یک فکر اساسی کند که بعد ازاین حتی احمدی نژاد ونژادهای دیگر ولایت دیگرجرأت پیدا شدن را نداشته باشند . اینطرح جدید که مطرح کرده اند مطمئنم که همان طورخواهد شد که خامنه ای میخواهد. پس باید در انتظار خدایی کردن خامنه ای بود . او قیام های منطقه را دارد میبیند و نمیخواهد تسلیم اراده ملت بشود. خامنه ای دارد خودش را برای سرکوبهای خونین آماده میکند و رفسنجانی نیز به او راه قانونی ولایت را نشان میدهد. رفسنجانی به خامنه ای یاد میدهد که اول باید همان قانون اساسی که پر از ظلم و جنایت است دوباره دستکاری کرد و ولایت فقیه رابه بلوغ کامل رساند یعنی سلطنت و قدرت مطلق برای ولی امر مسلمین جهان!
سئوال اساسی این است که ملت ایران در مقابل این رژیم که در کشتار وسرکوب و فساددست تمامفرقه های افسانه ای را نیز از پشت بسته است چقدر شانس موفقیت دارند؟
مقاومت و باز هم مقاومت با مرز پر رنگ برنگ خون شهدا. مرزی سرخ با تمامی پس مانده های خمینی.
این مبارزه است که پیروز و سرفراز خواهد ماند .امکان دارد باز ما را بکشند واسیرکنند وبه بند بکشند ولی به هیچ وجهی توان جلو گیری سرنگونی این ولایت جهل و جنایت را ندارند . این حکومت مرگ و خون محکوم به سرنگونی است.
و اما مقاومت.
گفتیم همه که مسلح نمیشوند و مبارزه مسلحانه نمیکنند. مقاومت عبارت است از انواع حرکت ها وانواع مختلف دارد . اما چگونه میشود این مقاومت را منسجم کرد؟
در اولین قدم باید گفت که حرف مفت زدن بس است. بگویید در راستای سرنگونی این رژیم چکار کرده اید و چه کارمیخواهید بکنید .
دومین قدم اتحاد نیروهای سرنگونی خواه است که میشود در این راستا نیزقدمهای مثبتی برداشت. مثلأ حمایت از نیروهای سرنگونی خواه به هر شکلی و عقیده . هرگروهی مرامی دارند برای خودشان ولی ما همه در یک محور مشترک هستیم و آنهم سرنگون کردن این رژیم است.
سوم اینکه بایدمیدان را برای طرفداران ولایت مطلقه فقیه در تمام زمینه ها تنگ کرد و نگذاشت تیغ جلاد را با قلم هایشان تیز بکنند. باید افشایشان کردو بی اعتبارشان کرد . و تمام کارها را باید در راستای همان که دربالا ازش اسم بردیم برای وارد کردن نیروی پیشتاز بکار گرفت که این خود راهگشایی است برای تمام نیروهای سرنگونی خواه .
ببینید دوستان و یاران و ای ایرانیان عزیز بنظر من این برای ما ها ننگاست که یک مشت وطن فروش مثل تریتا پارسی و هوشنگ امیر احمدی و آخوند کدیور و فاطمه حقیقت جو و رسول نفیسی والهه هیکس اینها به اسم دموکراسی بیایند و برای حمایت ازجنایتکارترین رژیم روی زمین ازدولت آمریکا بخواهند که اسم مجاهدین خلق ایران را در لیست تروریستی نگهدارد ! واقعأ باید خون گریه کرد کجا رفته آن غیرت ایرانی؟ !
اینها امضاء جمع کردند که این نیروی پیشتاز را در زنجیر نگهدارند. ما چکارکردیم؟ آیا حرکتی ملی و میهنی کردیم که اخطاری برای مماشاتگران باشد؟اگر مجاهدین را از میان برداریم با کدام نیروی سازمان یافته میخواهیم به این رژیم ضربه بزنیم؟ دوستان زمان خیلی حساس است از یک طرف انقلابهای منطقه یکی پس از دیگری به پیروزی میرسد و از طرف دیگر هنوز تعداد زیادی از مزدوران ولایت درجامعه ما تخم نفاق می پاشند و حتی در اینترنت نیز تحمل شنیدن اسم نیروی سرنگونی خواه را ندارند. هر قلمی که بر علیه ولایت جهل یک کلمه بنویسد به نویسنده او کلی بد و بیراه میگویند و فحاشی میکنند . این از قدرت دشمن نیست بلکه از ضعف ما است که این پاسداران مزدبگیر ولایت را در اینترنت نیز اینقدر پر رو کرده ایم. من نمیخواهم بگویم که کسی حرف نزند. منظورم این است که اگر ما کارمان را درست انجام بدهیم این مزدوران ولایت جرأت فحاشی به یک کامنت گذار ویا مقاله نویس را نخواهند داشت این نیز یک شق مبارزه است.
پیروز باشید. زنده باد ایران زنده باد ایرانی . مرگ بر خامنه ای . لعنت بر خمینی
خانباباخان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر