۱۳۹۱ مهر ۱۲, چهارشنبه

چه باید کرد؟







آیا زمان متحد شدن ایرانیان ضد ولایت جهل و جنایت فرا نرسیده؟ دوستان عزیز از پارسال تا همین امروز، در کشورهایی که دیکتاتورهایی بسیار کوچک تر از خامنه ای حکومت میکردند مردم بپاخاستند و آنها را سرنگون کردند. حالا اینکه تا چه اندازه به خواست خودشان رسیدند بحث دیگریست. مهم این است که پا به میدان گذاشتند و بهای سرنگونی دیکتاتورها را پرداختند و عاقبت هم سرنگونشان کردند. بله، نتیجه کارشان مهم است. باید به این مردمان شجاع درود فرستاد.
جالب این است که خامنه ای جلاد انتظار داشت چند ولی فقیه و والی منتخب خود را در این کشورها سرکاربیاورد، بخصوص در مصر، یمن و تونس خیلی تلاش کرد. حتی خود خامنه ای با بی شرمی به مردم مصر و به زبان عربی فرمان داد و فتوا صادر کرد! خامنه ای روی مسلمانان تندروی مصر خیلی حساب میکرد، حتی در کمال وقاحت انقلاب مصر را نتیجۀ انقلاب خمینی خواند (بماند که نه خمینی انقلابی بود و نه انقلاب مال او بود) و به این هم راضی نشد و یک شورای بیداری اسلامی نیز به راه انداخت! خلاصه کنم، نه از فتواهای شیطانیش و نه از شورای بیداری ضد اسلامیش هیچ کدام نتیجه ای نگرفت که هیچ، تازه برضد خودش نتیجه دادند. همه شاهد بودیم که رئیس جمهور مصرمجبوربود به اجلاس عدم تعهد که درتهران بود برود چون  رئىس دوره ای اجلاس بود و اما رژیم خیلی تلاش کرد که از این نمد یک کلاه برای خود بدزدد و کلی سر و صدا به راه انداختنه بودندکه  آقای محمد مرسی یکی از مهمانهای ویژه ولایت است و با عظما هم ملاقاتی خواهد داشت ولی دیدیم که آقای محمد مرسی چطور دست رد به سینه ولایت جهل خمینی و خامنه ای زد، در تونس نیز یک حکومت ضد ولایت فقیه به وجود آمد، در یمن هم باز یک حکومت ضد رژیم آخوند ها روی کار آمد. پس تا اینجا به این نتیجه میرسیم که این انقلابها نه تنها برای خامنه ای دستآوردی نداشتند بلکه به ضد خودش تبدیل شدند. اما چطور بر ضدش تبدیل شدند؟
 رژیم های گذشته دراین کشورها در ظاهر لباس دموکراسی برتن کرده بودند و خامنه ای همیشه آنها را دست نشاندۀ شیطان بزرگ خطاب میکرد. ولی جانشینهای این حکومتها همه آدمهای مذهبی و معتقد به اسلام هستند، بخاطر همین میشود گفت که این تحولات به ضرر خامنه ای تمام شد. یادم هست بعد از سرنگونی حسنی مبارک نخست وزیر ترکیه آقای رجب طیب اردوغان به مصر سفرکرده بود و در پارلمان مصر یک سخنرانی کوتاه کرد.  او به ملت مصر برپایی یک حکومت سکولار را پیشنهاد کرد. درهمان موقع تنها تعداد ناچیزی از عقب افتاده های مصر به این صحبتهای نخست وزیر ترکیه اعتراض کردند ولی تمام دم و دستگاه ولایت فقیه هیاهو بپا کردند که چرا اردوغان به ملت مسلمان مصر چنین پیشنهادی میکند و چه حقی دارد و... اردوغان از مصر به لیبی سفرکرد در آنجاهم همان پیشنهاد را به مردم لیبی داد. بعد هم به غزه رفت. غزه از طرف اسرائیل در محاصره کامل بود و او با ناو جنگی ترکیه به غزه رفت. من آن موقع یک مقاله نوشته بودم که اردوغان به لانۀ مورچه های ولایت اسید ریخت! بنظرم امروز داریم میبینیم که چطور هم رئیس جمهور مصر و هم یکی از بلندپایه ترین رهبران حماس در کنار اردوغان قرار گرفته اند و این یعنی مرگ ولایت فقیه در منطقه و به زبان ساده قیچی کردن ریش خامنه ای.
راستی از خط قرمزهای رژیم چه خبر؟ این را نه من و نه کس دیگری بلکه خود سران رژیم تاحالا صد بار علنأ گفته اند که برنامۀ هسته ای و یا همان اتمی، سوریه، حزب الله لبنان، حماس و نوری المالکی خط قرمزهای ولایت فقیه هستند واز اینها به هیچ وجه کوتاه نخواهند آمد، تا امروز هم کوتاه نیآمده اند. ولی واقعیت چیزی دیگریست. حماس از ولایت فقیه فاصله گرفت، صحبت های اسماعیل هنیه در مصر و صحبتهای خالد مشعل در ترکیه نشان میدهد که آنها از ولایت بریده اند. بشار اسد هم در حال سرنگونی است و وضع مالکی هم بهتر از اینها نیست. برنامه اتمی نیز مثل استخوانی که در گلوی سگ مانده باشد در گلوی خامنه ای گیر کرده است. پس امروز تنها علی گدا مانده با حسن نصرالله اش!  اینهم از خط قرمزهایی که خامنه ای نمیخواست و نمیخواهد از آنها کوتاه بیاید.
حلقۀ تحریم ها روز به روز تنگ تر میشود. دلاربه نرخ 4000 تومان نزدیک میشود وهزار و یک مشکل دیگر گریبان ولایت جهل را گرفته است. در این میان تضادهای آشتی ناپذیر درون نظامی نیز به اوج خود رسیده اند. کم تر از یک سال به انتخابات رژیم مانده و فشار بر مردم صد برابر شده است. پس برگردیم سر اصل مطلب؛ چه باید کرد؟
ای دوستان و ای ایرانیان مبارز و وطن پرست، زمان بسیار کوتاه است. باید در این زمان کوتاه کاری کرد، باید به فکر ملت ایران باشیم. ما مخالف جنگ خارجی هستیم چون هر جنگی که برای سرنگونی این رژیم از طریق خارجی ها به وجود بیاید یحتمل هزاران تن را خواهد کشت، زیربنای کشور را ویران خواهد کرد و در نهایت هم ما را وابستۀ قدرتها خواهد نمود، این قانون جنگ است. اما برای آزاد کردن کشور خودمان ما نیز مثل ملت سوریه میتوانیم قدم به پیش بگذاریم و کشورمان را از چنگ آخوندها آزاد کنیم و به سمت برگزاری یک انتخابات آزاد، استقرار یک نظام سکولار مبتنی بر جدایی دین از دولت حرکت نمائیم.
ببینید دوستان یک جاهای هست که انسان بخاطر دیگران و دیگر ارزش ها باید از خواسته خود کوتاه بیآیید. الان درست زمان آن رسیده که برای آزادی یک ملت از چنگال ولایت فقیه همه نیروهای انقلابی و روشنفکر متحد شوند. همه شنیده ایم که آمریکا اسم مجاهدین را از لیست تروریستی درآورده، همان لیستی که اسم مجاهدین بخاطرمعاملۀ کثیف با ملاها در آن وارد شد. در این هم شکی نیست که سرسخت ترین دشمن ولایت فقیه همان مجاهدین خلق ایران بودند، هستند و خواهند بود.چه ما بگویم و چه نگویم بزرگ ترین و سازمان یافته ترین نیروی موجود همین مجاهدین هستند. دراین چند روزه بیش از گذشته صف بندیها  مشخص شدند. رژیم جنون زده با تمام توان برعلیه در آمدن اسم مجاهدین از لیست تبلیغ میکند، چراکه نزدیک شدن زمان مرگش را احساس کرده است. امروز همان روزیست که مخالفین این رژیم باید با مجاهدین خلق ایران برای سرنگونی این رژیم ضدبشری متحد شوند و قدمی تاریخی بردارند. سازمان مجاهدین عضو شورای ملی مقاومت است، این شورا رئیس جمهور منتخب خود را و همچنین برنامۀ مشخصی برای سرنگونی رژیم ضد بشری دارد. یعنی در جای مشخصی ایستاده اند. من شخصأ با شناختی که از شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین دارم یقین دارم که آنها حاضرند در راستای سرنگونی این رژیم جنایت پیشه و برای آزادی ایران و ایرانی همۀ موانع را کنار بزنند و برای تشکل جبهۀ قویتر و متشکل تر با احترام به حق و نظر دیگران با تمام نیروهای ضد ولایت فقیه توافق برسند. البته به شرط اینکه سرنگونی طلب باشند و معتقد به مردم سالاری و اصل جدایی دین از دولت.
 امروز از نیروها، حزب ها، سازمانها و شخصیت های  سرنگونی طلب  انتظار میرود با اعلام آمادگی در راستای سرنگونی این رژیم پا پیش بگذارند، برنامه خود را اعلام کنند و به نیروی اصلی سرنگونی طلب  بپیوندند. اگر اشکالاتی وجود دارد برای حل آنها تلاش کنند و برای سرنگونی حکومت ولایت فقیه آماده باشند. اینکه من بگویم اول باید مجاهدین و شورای ملی مقاومت تشکیلات خودشان را منحل کنند(!) تا بعد ما بیاییم با شما متحد شویم، نه منطقی است و نه عملی. این خودش یک نوع شانه خالی کردن از مسئولیت است. چنین اشخاص و نیروهایی نه سرنگونی رژیم ولایت فقیه را میخواهند و نه دلشان به حال مردم ایران میسوزد، برعکس به بیشتر ماندن این رژیم کمک میکنند. شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران با احترام به تمام شخصیت ها و نیروهای واقعی معتقد به سرنگونی، از همراهی آنها برای آزادی میهن در زنجیراستقبال میکند. هر شخص و نیرویی میتواند با حفظ عقیده، آرمان و خواست خود فقط برای سرنگونی حکومت ولایت فقیه مشارکت و همراهی کند. این خواست ملت ایران است.
فردا دیر است، همین امروز...

خانباباخان



اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی ،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی ،
اگر از خودت قدردانی نکنی

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی.

زمانی که خودباوری را در خودت بکشی ،
وقتی نگذاری ديگران به تو کمک کنند"

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی.

اگر برده‏ی عادات خود شوی،
اگر هميشه از يک راه تکراری بروی …
اگر روزمرّگی را تغيير ندهی
اگر رنگ‏های متفاوت به تن نکنی،
يا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.

تو به آرامی آغاز به مردن می ‏کنی

اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چيزهايی که چشمانت را به درخشش وامی ‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می ‌کنند،
دوری کنی ...

تو به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی

اگر هنگامی که با شغلت،‌ يا عشقت شاد نيستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای روياها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی
که حداقل يک بار در تمام زندگی ‏ات
ورای مصلحت‌انديشی بروی . . .

امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن
امروز کاری کن

نگذار که به آرامی بميری
شادی را فراموش نکن...

شعری از پابلو نرودا - ترجمه احمد شاملو
 

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر