آب بندی نظام ولایت ولای فقیه . با سه گزینه برای انتخاب رئیس جمهورپیشنهاد شده است این سه گزینه من را به یاد دولت موقت بازرگان می اندازد . زمان دولت موقت یک قانون اساسی نوشته شد درآن تمام قدرت براصل 75 پیش نویس قانون اساسی ازسوی دولت موقت تنظیم شده بود .
این اصل بدون در نظرگرفتن ساختارحکومت اسلامی ، مقام رهبری و ولایت فقیه براین پیش نویس استوار بود که رئیس جمهوربالاترین مقام رسمی کشوراست . لذا بیان می داشت:« رئیس جمهوری بالاترین مقام رسمی کشور در امورداخلی و روابط بین المللی و اجرای قانون اساسی است و تنظیم روابط قوای سه گانه و ریاست قوه مجریه را برعهدا دارد»
دراین پیش نویس رییس جمهور بالاترین مقام رسمی کشور دارای برخی اختیارات مهم مانند: تنظیم روابط قوای سه گانه، فرماندهی کل نیروهای نظامی(اصل93)، نصب رییس دیوان عالی کشور و دادستان کل کشور(اصل 140) بود. توصیه قوانین وحتی انطباق قوانین مصوب مجلس با احکام شرع وقانون اساسی به عهده رئیس جمهور بود(اصل 84)ورئیس جمهور می توانست از راه همه پرسی انحلال مجلس را به تصویب ملت برساند.(اصل89) با چنین اختیاراتی رئیس جمهور امکان وتوان لازم برای ایفای مسئولیت اجرای قانون اساسی را داشت. خوب تا اینجا همه قدرت در اختیار رئیس جمهور بود . و از ولی فقیه خبری نبود .
و اما ولی فقیه دستورداد که مجلس خبرگان یعنی همان آخوندهای دین فروش در این قانون اساسی دخالت بکنند و کردند. این بیانیه بعد از دخالت ولایت فقیه از طریق مجلس خبرگان صادر شده است و نوشته خودشان است :
(درمجلس خبرگان قانون اساسی در این اصل وسایر اصول پیشنهادی تغییراتی ایجاد شد. با تصويب اصل پنجم «در زمان غيبت حضرت ولي عصر ’’عج الله تعالي فرجه‘‘ در جمهوري اسلامي ايران ولايت امر و امامت بر عهده فقيه عادل و با تقوي ، آگاه به زمان ، شجاع ،( منظورش ازشجاع این است که زندانیان را با یک فتوا قتل عام بکند!) مدير و مدبر است که طبق اصل یکصد وهفتم عهده دار آن می گردد»
به همين دليل ديگر «رئيس جمهوري بالاترين مقام رسمي كشور» به شمار نمي رود.نهاد رهبری وولایت فقیه در قانون اساسی ایجاد شد وبرخی اختیارات کلیدی ومهم کشورکه در پیش نویس قانون اساسی برای رئیس جمهوردر نظر گرفته شده بود به این نهاد داده شد، در نتیجه اختیارات رئیس جمهور کاهش پیدا کرد.)
اینجا بود که دجالیت شکل واقعی گرفت .
این هم باز در رابطه با همان طرح دجال نگونه خمینی برای بدست گرفتن تمام قدرت بود. باز تعریف از نوشته های خود همان زمان رژیم:
(در بازنگری قانون اساسی در سال 1368 با هدف ایجاد تمرکز در قوه مجریه نهاد نخست وزیری حذف و اختیارات وی به رییس جمهور واگذار شد. در مقابل این گسترش صلاحیت تنظیم روابط قوای سه گانه به عنوان یکی از وظایف عمده رییس جمهور که در دوران جنگ عملاً توسط حضرت امام خمینی(ره) اعمال می شد، از اصل 113 منتزع و به اصل 110 که به بیان صلاحیت های رهبری می پرداخت، منتقل شد.)
در واقع از همان اول هدف خمینی و جا نشینانش این بود که تمام قدرت در دستشان باشد .
بمنظور رفع چالشها در حوزه ریاست قوه مجریه وریاست جمهوری وکل نواقص در قانون اساسی ، انتخاب غیر مستقیم ریاست قوه مجریه توسط نمایندگان که از فیلترهای ولایت رد شده اند( یعنی مورد قبول ولی فقیه هستند) مناسب ترین روش برای خامنه ای است . در این میان رفسنجانی ملعون که خوب فهمیده است تنها درسایه ولایت فقیه است که میتوان به عمرننگین آخوند های جنایت پیشه ادامه داد . به خامنه ای پیشنهاد کرده است که برای این کار باید قانون اساسی که چندین بار دست کاری شده دوباره دست برد زد و اختیار رئیس جمهور را بطوری کلی از میان برد . ولی تعدادی وطن فروش اسم این را گذاشتند مخالفت رفسنجانی با رهبر ! باید گفت رفسنجانی نه قدرتی درگیر شدن با خامنه ای را دارد و نه چنین قصدی دارد . رفسنجانی بهتر از همه میداند که اگریک درصد ولایت فقیه را زیر سئوال ببرد تمام ولایت به سرش آوار خواهد شد پس رفسنجانی هیچ وقت دلش به ملت نسوخته است. او تنها در فکرخود و نظام مقدس امام دجالش است .
هنوز عده ای هستند که امیدوارند رفسنجانی و خاتمی کاری بکنند که
میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی را از چنگال ولایت برهانند و دوباره بیایند ،فعالیت سیاسی آن هم ضد ولایت فقیه بکنند ودر چارچوب ولایت برای ملت ایران آزادی بیاورند. دوستان بنظرم این غیر ممکن است چرا؟ برای این که اولا نه میرحسین موسوی از آقای منتظری قویتر و پرطرفدارتر است و نه شیخ مهدی کروبی از آقای شریعتمداری قدرت و محبوبیت بیشتری دارد. زمانی که خامنه ای دستور دستگیری موسوی و کروبی را داد برای این نبود که چند ماه دیگر آزادشان کند . بلکه آنها را به سرنوشت بقیه مقامات گذشته دچار کرد . مطمئن باشید تا ولایت فقیه بر سر کار است از این دونفر یعنی از میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی خبری در صحنه سیاست نخواهد بود. مطمئن باشید یاید یک وقت آزادشان بکنند ولی دیگربه روی آنها در دفتر ولایت خط باطل کشیده شد ه است.
بله. آقای موسوی همان موقع که پشت نیروی پیشتاز را خالی کرد و برگشت به چارچوب ولایت , زنجیراسارت ولایت فقیه را به گردن خود و خیلی های دیگر انداخت. اگر واقعأ آقای موسوی خواهان آزادی بود پس چرا پشت پیشتازان و قیام آفرینان را خالی کرد ؟ قیامی که نفس ولایت را بریده بود . موسوی با یک ننگ خائنانه به پیشتازان ملت ایران از پشت خنجر زد .
دعوای موسوی بر سر ولایت فقیه نبود بر سر رئیس جمهور شدن بود . خود موسوی گفت که من در چارچوب ولایت فقیه میخواهم فعالیت قانونی بکنم و هر کس بیرون از چارچوب ولایت است فتنه گر است! اسم فتنه را خود موسوی اولین بار بکار برد ...البته انتظاری هم از او نبود او خودش را ناخواسته در میان آتش دید . آن چند قدمی هم که با مردم همراهی کرد بهش تحمیل شده بود. موسوی هرگز خواستار تغییر در قانون اساسی و بازگشت آزادیهای بنیادی مردم به جامعه نبوده است.
حالا سئوال این است چرا خامنه ای میخواهد رئیس جمهور را خودش یعنی مجلسش انتخاب بکند؟
خوب خامنه ای به بهای این همه جنایت احمدی نژاد را از آستین ولایت درآورد و از روی این انتصاب نیز نخست وزیردهه خونین و رئیس مجلس ولایت را به بند کشید . در نتیجه احمدی نژاد نیز کاری کرد که برای خامنه ای خوش آیند نبود. کار را بجایی رساند که خامنه ای مجبورشد یک فکر اساسی کند که بعد از این حتی احمدی نژاد و نژادهای دیگر ولایت دیگرجرأت پیدا شدن را نداشته باشند . این طرح جدید که مطرح کرده اند مطمئنم که همان طورخواهد شد که خامنه ای میخواهد. پس باید در انتظار خدایی کردن خامنه ای بود . او قیام های منطقه را دارد میبیند و نمیخواهد تسلیم اراده ملت بشود. خامنه ای دارد خودش را برای سرکوبهای خونین آماده میکند و رفسنجانی نیز به او راه قانونی ولایت را نشان میدهد. رفسنجانی به خامنه ای یاد میدهد که اول باید همان قانون اساسی که پر از ظلم و جنایت است دوباره دستکاری کرد و ولایت فقیه را به بلوغ کامل رساند یعنی سلطنت و قدرت مطلق برای ولی امر مسلمین جهان!
سئوال اساسی این است که ملت ایران در مقابل این رژیم که در کشتار و سرکوب و فساد دست تمام فرقه های افسانه ای را از پشت بسته است چقدر شانس موفقیت دارند؟
مقاومت و باز هم مقاومت با مرز پر رنگ برنگ خون شهدا. مرزی سرخ با تمامی پس مانده های خمینی.
این مبارزه است که پیروز و سرفراز خواهد ماند .امکان دارد باز ما را بکشند و اسیرکنند و به بند بکشند ولی به هیچ وجهی توان جلو گیری سرنگونی این ولایت جهل و جنایت را ندارند . این حکومت مرگ و خون محکوم به سرنگونی است.
و اما مقاومت.
گفتیم همه که مسلح نمیشوند و مبارزه مسلحانه نمیکنند. مقاومت عبارت است از انواع حرکت ها و انواع مختلف دارد . اما چگونه میشود این مقاومت را منسجم کرد؟
در اولین قدم باید گفت که حرف مفت زدن بس است. بگویید در راستای سرنگونی این رژیم چکار کرده اید و چه کار میخواهید بکنید .
دومین قدم اتحاد نیروهای سرنگونی خواه است که میشود در این راستا نیز قدمهای مثبتی برداشت. مثلأ حمایت از نیروهای سرنگونی خواه به هر شکلی و عقیده . هر گروهی مرامی دارند برای خودشان ولی ما همه در یک محور مشترک هستیم و آن هم سرنگون کردن این رژیم است.
سوم اینکه باید میدان را برای طرفداران ولایت مطلقه فقیه در تمام زمینه ها تند کرد و نگذاشت تیغ جلاد را با قلم هایشان تیز بکنند. باید افشایشان کرد و بی اعتبارشان کرد . و تمام کارها را باید در راستای همان که در بالا ازش اسم بردیم برای وارد کردن نیروی پیشتاز بکار گرفت که این خود راهگشایی است برای تمام نیروهای سرنگونی خواه .
ببینید دوستان و یاران و ای ایرانیان عزیز بنظر من این برای ما ها ننگ است که یک مشت وطن فروش مثل تریتا پارسی و هوشنگ امیر احمدی و آخوند کدیور و فاطمه حقیقت جو و رسول نفیسی و الهه هیکس اینها به اسم دموکراسی بیایند و برای حمایت از جنایتکارترین رژیم روی زمین ازدولت آمریکا بخواهند که اسم مجاهدین خلق ایران را در لیست تروریستی نگهدارد ! واقعأ باید خون گریه کرد !
اینها امضاء جمع کردند که این نیروی پیشتاز را در زنجیر نگهدارند. ما چکارکردیم؟ آیا حرکتی ملی و میهنی کردیم که اخطاری برای مماشاتگران باشد؟ اگر مجاهدین را از میان برداریم با کدام نیروی سازمان یافته میخواهیم به این رژیم ضربه بزنیم؟ دوستان زمان خیلی حساس است از یک طرف انقلابهای منطقه یکی پس از دیگری به پیروزی میرسد و از طرف دیگر هنوز تعداد زیادی از مزدوران ولایت در جامعه ما تخم نفاق می پاشند و حتی در اینترنت نیز تحمل شنیدن اسم نیروی سرنگونی خواه را ندارند. هر قلمی که بر علیه ولایت جهل یک کلمه بنویسد به نویسنده او کلی بد و بیراه میگویند و فحاشی میکنند . این از قدرت دشمن نیست بلکه از ضعف ما است که این پاسداران مزدبگیر ولایت را در اینترنت نیز اینقدر پر رو کرده ایم. من نمیخواهم بگویم که کسی حرف نزند. منظورم این است که اگر ما کارمان را درست انجام بدهیم این مزدوران ولایت جرأت فحاشی به یک کامنت گذار و یا مقاله نویس را نخواهند داشت این نیز یک شق مبارزه است.
پیروز باشید. زنده باد ایران زنده باد ایرانی . مرگ بر خامنه ای . لعنت بر خمینی
خانباباخان