خانم دکتر صدیقه وسمقی
(دکتر در حقوق و فقه اسلامی)
زنی در خیابان
به یک قرص نان
خود را می فروشد
آن سوتر مردی
گرده نانی را
از دست عابری می رباید
ما گرسنه
در کوچه های غربت این شهر
پرسه می زنیم
و می دانیم
نان ما را
که دست های کثیفی
از سفره های مان ربوده است
این پول نان ماست ،
که در هزار توی دالان های پنهان
کیک زرد می شود
برای تزیین بساط بیداد !
پول نان ما ،
موشک هائی است
که به اسرائیل می رسد
زود تر از آنکه
به " ورزقان " و "اهر" برسد !
آب و نان ،
نگاه کن !
این پوکه های گلوله
این لاشه های تانک ،
پول نان ماست ،
که در خیابان های حمص ریخته است !
این پول نان ماست ،
که در ویرانه های دمشق
در کنار آرزوهای گزاف یک قمارباز
دفن می شود
این پول نان ماست ،
که در کوچه های حلب
برای یک بازنده هزینه می شود
پیش چشم جنازه ها
بازنده ای که قبل از بازی باخته بود !
پول نان ما ،
بذرهای دروغ و فساد است
که بر زمین پاشیده می شود
تا شاید برزگری خام اندیش
از آن درو کند
آرزوهای پوچ خود را
پول نان ما ،
هیزم هائیست که در هر سو
آتش می افروزد
و در آتش می سوزد
پول نان ما ،
تفنگ هائیست
که هدف های اشتباه را نشانه گرفته است
پول نان ما ،
پایگاه اتمی بوشهر است
بر آن نشسته است
که غبار یک عمر سفاهت حاکمان
پول نان ما ،
باج هایی است
که در جیب های چین و روسیه
ورم کرده است !
پول نان ما ،
که سرها را به دار می کنند
مزد سردارانی است
و لب ها را می دوزند ،
تا گرسنگان نفهمند گرسنگی تقصیر کیست !
پول نان ما ،
منبری است
که واعظی ابله بر آن نشسته است
و به ما می آموزد ،
بشارت ظهور یک منجی است !
گرسنگی تقصیر خداوند است
گرسنگی ،
و ما می دانیم
این تقصیر ماست
که ابلهی بر منبر نشسته است
این تقصیر ماست
که خیره سری بر مسند نشسته است
ما می دانیم ،
محصول بذرهای دروغ و تزویر
جز قحطی نیست
و خارهای ترس و سکوت
پول نان ما را قماربازان ،
در قمارخانه های سیاست و قدرت
باخته اند
اکنون
ما مانده ایم و فرزندانی ،
با آرزو های سبز و جوان
آنقدر نازک
و خانه ای با تیرک نازک
زیر آوارهای آن می مانیم
که به لرزیدنی فرو می ریزد
و ما زنده ،
هان !ا
فردا که از خواب برخیزیم ،
ما را
و فرزندان ما را
باخته اند-
و خانه ما را نیز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر