دو برادر شرور و زورگو در محل ما بودند یک
روز بد شانسی من بود دیدم که این دو برادر همدیگر را کتک میزنند
دلم سوخت گفتم خوب نیست برم میانجی باشم نگذارم اینها همدیگر را کتک بزنند
همین که وارد شدم گفتم بد است دو برادر باهم دعوا نکنید زشت است هنوز حرفم
تمام نشده بود هر دو به من حمله کردند یک کتک حسابی به من زدند حرفشان این
بود تو کی هستی که به کار ما دو برادر دخالت میکنی؟ به تو چه ما چکار
میکنیم ؟ خلاصه دیدم حق با آنها است عذرخواهی کردم ولی مورد قبول نشد
همیشه به من با یک خشم بخصوصی نگاه میکردند . درست است که کتک خوردم
ولی خیلی چیزها از این دو برادر اوباش یاد گرفتم که کتک خوردنش می ارزد
.
بله این انتخاب های ولایت فقیه من را بیاد
همان دو برادر شرور و اوباش انداخت
درستی که روحانی کاندید مورد نظر خامنه ای نبود ولی این را نباید فراموش کنیم که چه
خامنه ای و چه تمام اصلاح طلبها به اضافه رفسنجانی معتقد و پیرو امامشان خمینی هستند و در
نهایت تمام تلاششان برای نگهداشتن حاکمیت ولایت فقیه است.
هیچ وقت هیچ کدام اینها
نمیخواهند بیرون از چارچوب ولایت فقیه کاری بکنند رد شدن از مرز ولایت
فقیه برای اینها خط قرمز است چهار سال پیش دیدیم که درست زمانی که
سرنگونی این نظام آماده شده بود و مردم همه در خیابانها ریخته بودند موسوی گفت
من آزادی را در چهار چوب ولایت فقیه میخواهم و برگشت به عصر طلایی امام آرزوی من است با اینهمه غلط کردم و توبه باز ولی فقیه نبخشیدش بهش سهم
خانه نشینی دادش . و یا آخر عمر ریاست جمهوری خاتمی
گفت من رئیس جمهور ولایت هستم من معتقدم ما بهترین دموکراسی در جهان را
داریم( اینها مثل اون ماری میمانند که دو سر روی یک پیکرند )... اول باید ما به این نکته ایمان داشته باشیم که در کل این رژیم حتی یک
نفر برای آزادی ملت ایران نبوده و نیست همه اینها صلاحیتشان را از همان
نظام مقدس میگیرند و در کل مریدان خود خمینی هستند ... درستی یک تضادهای
در درون نظام دارند این تضاد ها برای آزادی ملت ایران نیست برای قدرت
درون نظامی است هر کس وارد دعوای اینها بشود مثل همان دوبرادر شرور و اوباش
یکی میشوند به حسابش میرسند . ولی خوب میشود از تضاد اینها برای آزادی
ملت ایران استفاده کرد مثلأ روحانی به اسم اصلاح طلب و مدره و نمیدونم
چه به سر کار آمده است و اینهمه از آزاده بودن او حرف میزنند با اینکه
اهل سیاست و قلم میدونند روحانی یک فریب
است و خودش میگوید که معتقد به آزادی است عجبا آخوند و آزادی؟ . خوب باشد.
ما هم خواستار آزادی
هستیم و آزادی چیزی بدی نیست . آقای روحانی ما از شما توقع نداریم که بعد
از 35 سال جنایت عفو عمومی بدهید و باز نمیخواهیم که اندیشه دیگران را برسمیت
بشناسید و نمیخواهیم که زندانیان سیاسی ضد نظام مقدس را آزاد کنید
و در کل نمیخواهیم همه دگر اندیشان و براندازان نظام را آزاد بکنید
چون میدونیم که اندیشه خود شما اسیر ولایت فقیه است انتظار داشتن از
شما توهین به شعور بشر است ولی (بقول میرزاده ی عشقی :به مدرس نتوان کرد
جسارت اما آنقدر هست که بر ریش خرش باید ر)... ولی خوب
میشود از این آخوند مدره و اصلاح طلب سئوال کرد چرا موسوی را آزاد
نمیکنید؟ او که معتقد به چارچوب نظام است و او تنها آرزویش برگشت به دهه
خونین که آن را عصر طلایی امامش مینامید است و او که خود را بهترین پیرو
امام میداند او که تمام حرکت ها را محکوم کرد و گفت ما در چارچووب نظام
مقدس ولایت فقیه به آزادی معتقد هستیم چرا آزادش نمیکنید؟؟...
حکومتی که در تمام عمرش
با ملت صادق نبوده در دوران روحانی هم صادق نخواهد بود . به هارت و پورت های روحانی نگاه
نکنید او هیچ کاره است. بالای سرش آقای جنایتکار هست که به تخت ولایت نشسته
و خدایی میکند. جنایتکاری که کارگر وبلاگ نویس شهید ستار بهشتی را تحمل
نکرد و دستگیری و شهادتش همزمان بود . یعنی روحانی میخواهد از آستان این جنایتکار به مردم آزادی بدهد؟ چقدر
مسخره است که از یک جنایتکار انتظار آزادی داشت مگر نه ؟ بنظر شما خنده دار نیست از آخوندی که صلاحیتش را همان
ولایت فقیه تأیید کرده است از او انتظار آزادی داشت ؟ دوستان
آزادی و ولایت فقیه مثل جن و بسم الله میماند . اگر آزادی بیایید دگر از
ولایت فقیه خبری در کار نخواهد بود پس روحانی این را بهتر از من و شما
میداند هیچ وقت دنبال آزادی نبوده و نخواهد بود ( ما آذری
ها یک ضرب المثل داریم میگویند خرس هزار و یک نوع رقص
میکند همش بخاطر گلابی است چون گلابی را خیلی دوست دارد) حالا همه این وعده
و وعید های روحانی نیز برای بدست آوردن دل همان جنایتکار عمامه بزرگ
است و کمی سهم ناچیزی برای حفظ خانواده رفسنجانی و خودش
. اگر واقع بین باشیم
خاتمی خیلی قوی تر از روحانی بود و خیلی مانور به اسم آزادی داد و خیلی ها را رنگ کرد به اسم اصلاح و
آزادی و تمدن .... ولی در آخر گفت من رئیس جمهور همان نظام هستم اگر
آزادی هم باشد من معتقدم در چارچوب همان نظام است ... خوب بعد از هشت سال مگر
روحانی حرف دیگری دارد بزند؟ همین حرف خاتمی را تکرار خواهد کرد چون
صلاحیتش و قدرتش را از همان نظام گرفته است پس نباید از مریدان خمینی انتظار
آزادی داشت اگر قرار بود اینها به ملت ایران آزادی بدهند که بهترین موقع
همان دوران ریاست جمهوری رفسنجانی بود تمام کثافتکاری هایشان و جنایتهایشان را براحتی میتوانستند به گردن خمینی جلاد به
اندازند و بگویند که ما کاره ای نبوده ایم. الان که قدرت در دست ما است ما معتقدیم انسان
باید آزاد باشد. اما این کار را نکردند که هیچ، اکثر ظلم ها و جنایتها در همان زمان رفسنجانی انجام
شد. یک
کلام آزادی با ولایت فقیه صد درصد در تضاد است این را باید فهمید... فکر میکنم خیلی هایتان یادتان
هست زمانی که رفسنجانی رئیس جمهور شد تمام دولت های غرب از او پشتیانی
کردند . و درست مثل زمان انقلاب مردم نیز
خسته از فریب و جنگ و از شعارهای
فریبکارانه ای مثل جنگ نعمت خدا است جنگ جنگ تا مهدی بیاد جنگ
جنگ تا رفع فتنه از عالم و راه قدس از کربلا میگذارد و ....اون همه
جنایت و خرابی ... بودند تمام امیدشان را به رفسنجانی بسته بودند. (تنها اپوزیسیون
بر انداز بود میگفت رفسنجانی ادامه همان حکومت جنایتکار است) . اما رفسنجانی چکار کرد؟ تمام نیرو و
پتانسیلی که از جنگ آزاد شده بود را در راستای سرکوب دیگر اندیشان چه در
داخل و چه در خارج بکار گرفت و روشنفکران را در داخل و خارج قصابی کرد.
حتی کار بجایی رسید که در اروپا در چند دادگاه با اسم محکومش کردند
... ولی خوب باج هایی که
به غرب میدادند و سودهای کلان که غیر مستقیم باعث شده بودند به غرب برسد و یا
میرساندند باعث شد که غرب چشمش را به تمام جنایتهای
رفسنجانی ببندد . اما خوشبختانه در داخل
کشور اینطور نبود اگر یادتان باشد همه از
رفسنجانی متنفر بودند. آن موقع نفرت از رفسنجانی نفرت از کل نظام بود با
اینکه خامنه ای یک شبه ولی فقیه شده بود ولی هنوز مرد شماره یک نظام رفسنجانی بود. در نتیجه هم رفسنجانی هم
خامنه ای تمام قدرت شان را
برای سرکوب نیروهای سیاسی و دگر اندیش بکار
گرفتند .آنان که یاد دارند ملت ایران آنقدر از رفسنجانی و از کل نظام ولایت
فقیه متفر شده بودند که فکر نمیکنم ده در صد آن از احمدی نژاد شده باشند
برای یاد آوری برای نسل جوان باید بگویم آن موقع هیچ جناحی وجود نداشت
نظام یک تنه بود. خیلی از همان بچه هایی که الان در زندانها هستند برای همان
رفسنجانی و ولایت قلم میزدند و خود خامنه ای نیز مثل تازه عروس لب از لب باز
نمیکرد چون وزن خودش را میدانست و یک شبه از طرف رفسنجانی به تخت
ولایت نشانده شده بود هیچ قدرتی در مقابل رفسنجانی نداشت.
یادم هست خبرنگاری در
رابطه با ولی فقیه شدن خامنه ای از رفسنجانی پرسید نظرتان در رابطه
با آقای خامنه ای چیست رفسنجانی بسیار تحقیر آمیز گفت فعلأ آقای
خامنه ای را در مقام ولی فقیه گذاشتیم ... در کل قدرتی که رفسنجانی آن موقع داشت خود
خمینی هم نداشت چرا چون تمام غرب هم به پشت رفسنجانی رفته بود در صورتی که خمینی
این پشتبانی را نداشت ... نتیجه ریاست هشت ساله رفسنجانی چه شد ؟
تمام ملت ایران از رژیم زده شدند و به دشمن رژیم و ولی فقیه دوزاریش تبدیل شده بودند .... اینجا بود که هم خامنه ای و هم رفسنجانی هر
دو برای اینکه دوباره ملت و غرب را گول بزنند آمدند چکار کردند؟ آخوندی را که در
طول جنگ هزاران بچه مدرسه و نوجوان را به میدان های مین فرستاده بود یک شبه
علمش کردند که این آخوند اهل آزادی و تمدن و گفتمان است ! اولین بار بود که دو
سر رژیم هم خامنه ای و هم رفسنجانی از این عامل که اسم آزادی را یدک
میکشید حمایت کردند و مردم نیز از بس که از دست خامنه ای و رفسنجانی
خسته شده بودند از این مهره رنگ شده در کارخانه ولایت فقیه به اسم خاتمی
حمایت کردند و در خارج نیز تمام لابی رژیم به کار گرفته شد
. احسان نراقی در مرکز
یونسکو پیشنهاد داده بود که خاتمی را رئیس یونسکو بکنند و هوشنگ امیر احمدی هر روز یک فرش
عتیقه به کلینتون و مادلین آلبرایت هدیه میکرد دلار های نفت ملت ایران
اینطور خرج میشد. البته باید گفت رژیم بالاترین دست آوردش همان زمان خاتمی بود
بخصوص در عراق دومین دولت ولایت فقیه را بنیانگذاری کردند و نیروی ضد
خودش را بطور کلی قفل کرد البته با کمک شیطان بزرگ نعمت های شیطان بزرگ همیشه
نصیب ولایت فقیه شده و خواهد شد . در خارج نیز تمام مخالفین رژیم را بلوکه
کرده بودند و میدان برای یکه تازی رژیم در همه جا آماده بود حتی ژاک شیراک
به رژیم گفته بود ما نمیتوانیم مستقیم مخالفین شما را دستگیر بکنیم و به شما
تحویل دهیم ولی خودتان در فرانسه میتوانید مخالفین خودتان را دستگیر
بکنید و ببرید ما به این چشم خواهیم بست !! . خیلی ها بی شرمانه خاتمی
را با امیرکبیر و با مصدق مقایسه میکردند. درستی در زمان خاتمی تعدادی نشریه و روزنامه
های مختلف شروع به چاپ و نشر کردند ولی همان نشریات که راه اندازی شده
بودند یکی پس از دیگری دوباره بسته شدند و تعداد زیادی خبرنگاران خودی نیز دستگیر شدند
و حتی دانشجویان خط امامی را نیز دستگیر میکردند ... حتی دانشجویان گول
شعارهای آزادی و تمدن و گفتمان خاتمی را
خورده بودند و دانشجویان برای
بهتر شدن وضعیت دانشگاه ها دست به اعتراض و تظاهرات زدند چون فکر
میکردند که شعارهای خاتمی واقعی است و به
درخواستشان جواب مثبت خواهند داد . ولی بی رحمانه سرکوب شدند در همان دولت اهل تمدن!
کوی دانشگاه تهران و
تبریز به خون کشیده شدند . در آخر نیز خاتمی خطاب به دانشجوها گفت اگر شما ملت
هستید من ضد ملت هستم من در چارچوب ولایت فقیه به آزادی معتقدم و
دموکراسی خارج از چارچوب ولایت فقیه نه امکان دارد و نه مورد قبول من است ... و اما خامنه ای درست صد و هشتاد درجه بر عکس
خاتمی وارد صحنه شد به پاسدارانش
گوش زد کرد بگذارید دانشجوها عکس
های من را بسوزانند و پاره بکنند در اینجا
بود که پاسداران ولایت کینه به خاتمی پیدا کردند و خامنه ای نیز باز هم خودش را از سرکوب دانشجویان بیگناه نشان داد و هم تصمیم
گرفت که به خاتمی دگر فرصت ندهد
بعد از سرکوب دانشجو ها خامنه ای
بیشتر جان گرفت . و رفسنجانی که پشت خاتمی
بود تمام خرابکاری ها را
بر گردن رفسنجانی انداخت و یا دست آورد های خاتمی را مال خود کرد در کلی
کفه خامنه ای سنگین تر شد... بعد از خاتمی دگر خامنه ای به
یک رئیس جمهور مدره از قماش خاتمی نداشت بلکه به یک رئیس جمهور از قماش خود احتیاج داشت که
احمدی نژاد را در مقابل رفسنجانی و خاتمی علم کرد و به کرسی ریاست جمهوری نشاند چهار سال
اول احمدی نژاد و خامنه ای حسابی دندانهای رفسنجانی را کشیدند و همچنان
خاتمی را . در
اینجا بود که احمدی نژاد احساس کرد که
دیگر رفسنجانی و خاتمی در کار نیستند و باید جای آنها را پر کرد و زمانش است باید قدرت را
مستقیم با خامنه ای تقسیم بکنم در دور دوم ریاست جمهوریش شروع کرد از
ولی فقیه سهم خواستن اینجا بود که خامنه ای و احمدی نژاد نیز راهشان
از همدیگر جدا شد. و این جدایی باعث شد که جناح مرده نظام که همان رفسنجانی
و خاتمی و روحانی و کلی اصلاح طلبها بود جان بگیرند . همه میدانیم که صلاحیت تمام کاندیداها را خود ولی
فقیه تأیید میکند و بدون همآهنگی با ولی فقیه کاندید شدن در نظام
ولایت فقیه جرم است اول گفتند خاتمی کاندید میشود بعد که خامنه ای دندانهایش
را نشان داد خاتمی کنار کشید بعد گفتند رفسنجانی کاندیدا میشود.
رفسنجانی ابتدا
رسمأ اعلام کرد اگر نظام و ملت و به این حقیر احتیاج داشته باشند من برای خدمت حاضرم ولی رفسنجانی
در مقابل این پیامش از خامنه
ای جواب
مثبت دریافت نکرد یعنی چراغ سبزی برای ورودش روشن نشد . بعد از این رفسنجانی اعلام
کرد که کاندیدای ریاست جمهوری نخواهد شد .تا چند ساعت به پایان ثبت نام
کاندیداها مانده بود و خیال خامنه ای از طرف رفسنجانی راحت شده
بود که او کاندیدا نخواهد شد پسر رفسنجانی نیز اعلام کرد که پدرش کاندیدا
نخواهد شد . تا اینجا همه چیز به مراد خامنه ای به پیش رفته بود بدون
درگیری حریف اصلیش که رفسنجانی باشد رااز میدان در کرده بود ( باید یاد آوری بکنم
قبل از انتخابات لابی رژیم پیام خامنه ای را مستقیمأ به گوش
شیطان بزرگ رسانده بود که همه چیز برای مذاکره با شیطان بزرگ آماده
شده بود که خامنه ای بعد از انتخابات با قدرت وارد مذاکره بشود البته این
مذاکره بستگی به انتخابات داشت با کنار کشیدن رفسنجانی قدرت خامنه ای
را در پیش شیطان بزرگ صد چندان میکرد و جناح خامنه ای بخصوص خود خامنه ای
بسیار خوشحال بود که این انتخابات بدون درگیری آنطور که خودش میخواست به پیش
میرود. از طرف دیگر تمام زشتی ها به گردن احمدی نژاد افتاده بود خامنه
ای باز در پیش غربی ها به عنوان مرد قدرتمند و رهبر یکتا جا افتاده بود در
انتخابات نیز دیگر یقین داشت که مهره خواست خود را از صندوق به بیرون خواهد
آورد یک کلام تمام دروغ ها و قلدری ها و کثافتکاری های نظام به اسم احمدی نژاد تمام شده بود)...
تا اینجا علایم این را نشان میداد که خامنه ای دنبال یک انقلاب شبیه انقلاب سفید شاه بود
این را نیروی بر انداز گرفته بود خامنه ای با تمام بی رحمی هایش
بعد از انتخابات جایگاه ولایت فقیه
اش را برای چند دهه دیگر
تثبیت خواهد کرد و مشت اصلاح طلبهای قلابی نیز همچنان بسته خواهد ماند و نانش را نیز خامنه ای خواهد خورد اپوزیسیون
بسیار ماهرانه وارد
صحنه تضاد درونی نظام
شده یک یک سیخی به
رفسنجانی زد تو کجای اگر این فرصت را از دست بدهی دیگر مرده ای تمام عیار هستی ... چند دقیقه به پایان ثبت نام کاندیداها مانده دوزاری رفسنجانی
افتاد که این بهترین فرصت است اگر کاندیدا نشوم اینبار
خامنه ای بنده را نیز به زندان خواهد
برد البته برای یاد آوری باعث این حرکت رفسنجانی همان نیروی برانداز بود که بهش فهماند رفسنجانی بدون اجازه ولی فقیه
با شتاب رفت نام نویسی کرد همه میگفتند از محل رفسنجانی تا به
محل ثبت نام کاندیداها فاصله خیلی زیادتر از وقت باقی مانده بود و
تعجب میکردند چطور رفسنجانی توانست در این مدتی کوتاه که به پایان نام
نویسی مانده بود خود را به حوزه نام نویسی برساند؟؟ اینجا بود که
تمام رشته های خامنه ای پنبه شد و مجبور شد مرد شماره یک نظام را رد صلاحیت
بکند و او نیز بعد از رد صلاحیتش گفت من شکایت ندارم خیلی خونسرد سرجای خود
نشست در ظاهر اینطور دیده میشد که باز خامنه ای توانست حریفش را کنار بزند
ولی خامنه ای و هم رفسنجانی این را خوب میدونستند که اگر
کوچک ترین خطایی بکنند همان نیروی برانداز در کمین است این بار
اگر این تضاد را بزرگ بکنیم مثل سال 88 این نیروی برانداز وارد
میدان خواهد شد و این بار دیگر حرف کسی را گوش نخواهد کرد و شاید هم مسلحانه
وارد بشود به این شک نداشتند . رفسنجانی
خیالش راحت بود که خامنه ای کاندیدای
رفسنجانی را برنده اعلام
خواهد کرد این
باج دهی هم بخاطر این بود که
سال 88 تکرار نشود در اینجا بود که خامنه ای مجبور شد نقشه را عوض
کند و بخاطر درگیری های خیابانی که در کمین این تضاد خوابیده بود باجی به
جناح رفسنجانی بدهد چون میدانست که اگر نیروی بر انداز وارد بشود نه
آبرو برایش در پیش قدرتهای بزرگ میماند و نه توان سرکوبش را دارد و شاید
هم کار به سرنگونی بکشد . بنابراین روحانی را از صندوق بیرون کشید.
این سهمی بود که
خامنه ای ناخواسته مجبور شد به جناح رفسنجانی بدهد. (و اما دست آورد مردم ضد ولایت فقیه و نیروی پیشتاز و یا بر انداز چه
بود؟ یک نقشه یکی تازی خامنه ای را بهم زد دو تضاد درون نظامی را به اوجش رساند سه
تمام کارت های برنده رژیم چه اصلاح طلب و
چه مدره همه را سوزاند) ... تازه اگر
رفسنجانی به این سهم که بهش داده شده قانع بشود و در سایه روحانی خود و خانواده اش را در امان نگهدارد . و
یک اگر هم وجود دارد که رفسنجانی
امکانش است هوس به پائین کشیدن خود خامنه ای را داشته باشد اینهم یک امکان
است که در اینجا تضاد درون نظامی به اوج خود خواهد رسید . و اما باز تضاد نظام
تنها رفسنجانی و اصلاح طلبها نیست که اگر تنها این بود خیلی راحت بود یک تضاد
کشنده به اسم تحریم ها در تمام زمینه ها است که نفس کل نظام را بریده است. آیا این نظام چند سره توان حل این تضاد را خواهد داشت؟
الان تحریم ها روز بروز فضا را برای نفس کشیدن ولایت تنگ تر میکند اول
باید فکری برای تحریم ها کرد آن نقشه قبل از انتخابات نگرفت
قرار نبود که جناح رفسنجانی شریک قدرت باشد و قرار بر این بود که خود
خامنه ای مستقیم با طرف حسابها مسئله را تمام بکند اینهم بخاطر این بود که
به طرف بفهماند که من قدرت دارم من پایگاه مردمی دارم و من باید حکومت بکنم
... الان پیام روحانی باز مثل خاتمی دوستی با غرب است و تمام لابی ها را
نیز بکار گرفته اند ولی در سر راه روحانی مشکلات زیادی وجود دارد. یک دشمنش
در خارج جان گرفته است و دستش باز شده است راه را برایش میبندد و کار را برایش سخت تر میکند .دو من فکر نمیکنم خامنه ای به روحانی اندازه حل مشکلات نظام قدرت بدهد اگر
اینکار را بکند تمام دست آورد نظام این دفعه به اسم مرده تمام خواهد شد
(رفسنجانی)که خامنه ای نمیخواهد . و یکی هم برای فریب دیگر جا نمانده است هشت
سال غرب به رژیم فرصت داد و همه این را به حساب احمدی نژاد نوشتند که
نادان و جاهل است و بنیادگراست ... تمام امیدشان را به این بسته بودند که در
انتخابات آینده یا جناح خامنه ای با رأی بیش از 50 در صد قدرت را بدست بگیرد و
به پیامش که قبل از انتخابات فرستاده بود
عمل بکند و یا اینکه اصلاح طلب و مدره ها
به سرکار خواهند آمد و میشود با آنها معامله کرد در اینجا معامله بر سر
نفت یا میادین نفت نیست و یا باج دهی دگری
نیست معامله بر سر اتم است یا باید مثل سرهنگ قذافی تمام دم و دستگاه را به کشتی ها
بار زد و به شیطان بزرگ تقدیم کرد و یا باید ادامه راه احمدی نژاد را رفت
یعنی بدون دنده عقب . این را شما بگویید کدام یکی از اینها امکان پذیر است ؟ بنظر شخص من ادامه
دادن راه احمدی نژاد احتمال بیشتری دارد. چرا برای اینکه اگر
ولایت فقیه حرف غرب را گوش بکند که نخواهد کرد دیگر از ولایت فقیه
خبری نخواهد ماند پس همان راه احمدی نژاد را ادامه خواهند داد به این شک
نکنید .
درست است که که نان نادانی های احمدی نژاد را هم خامنه ای و
هم جناح اصلاح طلب ها خوردند ولی این را همه میدانیم که واقعیت
انتخابات در این نظام این است کمی وقاحت و کمی ولایت و کمی رذالت و کمی بی
حیایی و کمی جنایت و کمی تجاوز ... یک آش از اینها درست میکنند اسمش را میگذارند
رئیس جمهور حالا جالب این است رئیس جمهوری که از اول تا آخر با تأیید خامنه ای یعنی ولی
فقیه نظام انتخاب شده است تعداد وطن فروش این را بی شرمانه پیروزی
اعلام میکنند و آن را نشانه اصلاح در نظام ولای ولایت فقیه میدانند . یک بار
برای همیشه باید این را بدانیم چه اصلاح
طلب و چه مدره و چه خود ولی فقیه این نظام در وجود اینها
یک روح حاکم است روح یک جنایتکار
نه روح بخشنده و پیوند پس نباید به
وطن فروشان اجازه داد به
اسم روشنفکر و زندانی سیاسی و عقیدتی
برای طولانی شدن عمر ننگین
اینها قلم بزنند و جامعه بین المللی را فریب بدهند این وظیفه
تمام نیروهای بر انداز و وطن پرست است ... پس تا اینجا به این نتیجه میرسیم تمام تلاش های
رفسنجانی و خاتمی و
احمدی نژاد همه به نفع خامنه ای
تمام شده است پس نباید خودمان را گول بزنیم
که افعی ولایت کبوتری به اسم روحانی خواهد زاید نه نباید بعد از 35 سال جنایت دوباره گول این
ها را خورد... نگاه کنید دوستان آقای سعید
حجاریان این تواب و صد بار از دور سیاست خارج شده نیز برای سهم
از ولایت فقیه و برای نگهداشتن آن میگوید در انتخابات 88 تقلب نشده است و تمام
جنایتها و قتل ها و شکنجه ها و تجاوزها را به گردن همان محمود چاخان می
اندازد که او دروغ گفته است تدلیس کرده است ...
نیروی وطن پرست و روشنفکران و مبارزین واقعی وطن
گول این مانورها را نخواهند خورد. هم اکنون بهترین موقع برای آماده سازی
قیام ملی است . بنابر این نیروی برانداز و مردم به جان آمده مثل کوه در
مقابل این ریا و فریب ها خواهند ایستاد. هر کسی اندازه توان خود باید حمله
هایش به این نظام غاصب را صد برابر کنند. نتیجه این مرحله سرنگونی
تمامی این نظام خواهد بود. ایران ما امروز به نیروی برانداز چه با قلم و چه با آتش و چه با
هر چه در اختیار دارند احتیاج دارد . همه آزادی خواهان باید مثل آن
یل باشند که اژدهای ولایت جهل را بر اندازند این وظیفه تمام انسانهای آزاده است
سه شهریور ۱۳۹۲ .
خانباباخان.