۱۳۹۳ اردیبهشت ۲, سه‌شنبه

حمله به زندانیان اسیر ! قلم شرم میکند از نوشتن این خبر


خبر حمله  اراذل و اوباش  وحشی ولایت فقیه  به اسیران در بند!! این حمله جنایتکارانه مرا به یاد خمینی خونخوار انداخت برای نسل جوان که فقط از خمینی یک اسم بنام امام شنیده اند حیفم اومد که  چند خطی  ننویسم  . خمینی  ضد صلح بود او  به  جنگ  نعمت  خدا میگفت !! و شعار های عجیب  و غریبی سر میداد  جنگ جنگ تا مهدی بیاد!! جنگ نعمت خدا است! بکشید اینها سر موضع هستند رحم نکنید کشتن اینها ثواب دارد ،مال و پول و ناموس اینها برای امت اسلام حلال است!! ای تف بر این امت جهل و جنایت 
....
خمینی : در تهران سوار بر خر دجالیت -«ریشه تمام مصیبت هایی که تاکنون برای بشر پیش آمده از دانشگاهها بوده است، دوستان و ای یاران   این رژیم دشمن علم و دانش  و ضد بشر  و جنایتکار  و فریبکار و ریا کار  و خلاصه بگم عین دجال که در داستانها شنیده بودیم بوده و هست .  خمینی  بزرگ ترین دشمن انسان بود او برای پیش برد جنایت خود دست به همه پستی ها زد . مگر قتل عام زندانیان اسیر یادتان نیست؟ خوب الان هم همانجلادان زمان خمینی هستند به زندانیان اسیر بی رحمانه حمله میکنند و اینچنین سر و دست اسیر را میشکنند .  اگر بخواهیم ظلم را ریشه کن کنیم باید هدف مشخص بشود و آن هدف هم این است باید رک بگویم خمینی یک جنایت کار بود او بزرگترین دروغگو بود او به هیچی رحم نکرد همیچنین پسمانده هایش باید ملت ایران یک بار برای همیشه آن چیزی که از دست داده اند بر خیزند  با تمام قدرت با این جنایتکارها بستیزند و سرنگونشان کنند این تنها راه نجات از این رژیم هریمنی است  برای یاد آوری من در اینجا گفته های خمینی را یادآوری میکنم  قضاوت با شما و اعتراف های موسوی اردبیلی را نیز در رابطه با بی رحمی خمینی باز در اینجا میگذارم . خمینی فریبکار  در رابه با علم و دانش و دانشگاه ها قبل از انقلاب چه میگفت و بعد از انقلاب چه میگفت و با دانش و علم چه کرد؟ 
خمینی:«اگر دانشگاه ما یک دانشگاه صحیصی بود  جوانهای مارا که در دانشگاه میخواهند حرف حقی بزنند خفه نمیکردند دانشگاهی که بر آن حکومت کنند دانشگاه نمیشود محیط علم باید آزاد باشد»این حرفهای را خمینی در (نجف زده است تاریخ ۶مهر ۱۳۵۶)-«دانشگاه که مرکز علم و سازنده آینده ملت است تعطل است نمیگذارند کارش را بکند میریزند توی آن زن ، مردش را میزنند زخمی میکنند یا میگیرند و میبرند در حبس ها دانشجو را کتک میزنند و میکشند»( در دیداربا گروه از ایرانیان مقیم اروپا،نوفل لوشاتو، (۲۰مهر ۱۳۵۷ درپاریس-«اساتید دانشگاه ها نمیتوانند آنطور که میخواهند به کار خودشان ادامه بدهند، دانشجویان دانشگاهها هم نمیتوانند به کار خودشان آنطورکه میخواهند ادامه بدهند دولت برای تحمیل قدرت خودش تشبث میکند به یک عده چماق بدست هر گونه آزادی را از دانشجویان گرفته اند»(در دیدار با گروهی از ایرانیان اروپا، نوفل لوشاتو ۳ آبان ۱۳۵۷-«مدارس ماغالبأ نیمه  تعطیل هستند یا تعطیل. وقتی هم که اشتغال داشته باشند دستور این است که آزادی کلام و آزادی اظهار عقیده در آنها وجود نداشته باشد و رجال روشنفکر در آنها فعالیتی نکنند»( درمصاحبه با تلویزیون فرانسه پاریس،۶ آبان ۱۳۵۷.
***
خمینی : در تهران سوار بر خر دجالیت -«ریشه تمام مصیبت هایی که تاکنون برای بشر پیش آمده از دانشگاهها بوده است،از این تخصص های دانشگاهی بوده است، تمام فسادهایی که در ملت ها پیدا شده از حوزه هایی علمیه ای بوده است که از نظر شرعی متعهد نبوده اند همه مصیبت هایی که در دنیا پیدا شده ازمتفکرین و متخصصین دانشگاهها بوده است ،کشور مارا هم همین دانشگاهها به دامن ابرقدرتهاکشاندند،حالا شمامینشینید ومینویسیدکه چرادانشگاه تعطیل است؟اگر به اسلام علاقه دارید بدانیدکه خطردانشگاهها ازخطر بمب خوشه ای بالاتر است»(در دیدار با اعضای دفتر تحکیم وحدت حوزه دانشگاه، ۲۷ آذر۱۳۵۹-«ما هر چه میکشیم از این طبقه ای است که ادعا میکنند دانشگاه رفته ایم و روشنفکدیم و حوقدانیم ، هر چه ما میکشیم از اینها است »(قم،اول مرداد ۱۳۵۸-« منافقین هی میگویند مغزها دارند فرار میکنند به جهنم که فرار میکنند، این دانشگاه رفته ها، اینها که همه اش دم از علم و تمدن غرب میزنند بگذارید بروند، ما این علم و دانش غرب را نمیخواهیم، اگد شما هم میدانید که در اینجا جایتان نیست فرار کنید ، راهتان باز است»(جماران،۸آبان ۱۳۵۸ -«ما دانشگاهی را که شعارش این باشد که میخواهیم ایران متمدن و آباد داشته باشیم و رو به تمدن بزرگ برویم نمیخواهیم( در دیدار با نمایندگان مجلس، جماران ، ۶ خرداد۱۳۶۰-« امیدوارم احساس کرده باشید که همه دردهای ایران از دانشگاهها شروع شده است»( در دیدار با وزیر و معاونان وزارت فرهنگ و آموزش عالی، ۲۷ فروردین ۱۳۶۴-« در نیم قرناخیرآنچه به ایران و اسلام ضربه مهلک زده است قسمت عمده اش از دانشگاهها بوده است» از وصیتنامه خمینی ) آقای نوری زاد این معریفت  ادب خمینی در رابطه با علم و دانش و دانشگاه و دانشگاه رفته است . حالا که شما پی به جنایتکار بودن این رژیم بردید خواهش میکنم از جنایتهای همان بزرگ عمامه دار  را هم بگوید نترسید طلسم و شاخ دیو خونخوار شکسته است ... حالا بیانات آقای قصاب عصر طلایی خمینی را از زبان خودش بشنویم 

تاریخ جمعه ۱۲خرداد ۱۳۹۱ آقای اردبیلی میگوید
موسوی اردبیلی دیروز گفتند: اگر اشکالات و نارسائی‌هائی وجود دارد مسئولیت آن با ماست و ربطی به اسلام ندارد. (باید به موسوی اردبیلی گفت ما از اول هم میدونستیم که عمل های شیطانی شما ربطی به اسلام نداشته و ندارد این چیزی تازه نیست  این شما هستید که تازه متوجه شده اید که از اسلام دور هستید ) وی با اشاره به سنت معصومین در عذرخواهی از مردم اظهار داشت: همه می‌‌دانیم که به نص قرآن کریم، پیامبر و اهل بیت علیهم السّلام معصومند و از آن‌‌ها گناه یا خطایی سر نمی‌زند. این که آن حضرت چنین کاری کرده است، شاید می‌خواسته به ما یاد بدهد که در برابر مردم چگونه عمل کنیم .  ( مگر شما از آنها پیروی میکنید ؟ اگر از آنها پیروی میکردید که گرفتار دجالیت خمینی نمیشدید) به گزارش کلمه از به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ایشان، این مرجع تقلید با اشاره به مبارزاتی که برای پیروزی انقلاب اسلامی انجام شده است، گفت: حالا بعضی کارها و نتایج را که میبینم، نگران می‌شوم که نکند ما در انجام وظایفمان قصور یا تقصیری داشته ایم. ( کلمه با چه آب و تاب از این جلاد یاد میکند انگار که از یک معصوم تعریف میکند راستی این کلمه کلمه دنبال چه است ؟ .  نه آقای موسوی اردبیلی شما قصور و یا تقصیری نداشتید  شما قصاب انسانها بودید و از روح پلید شیطان پیروی میکردین از خمینی هزاران جوان انقلابی را با دادگاه های چند دقیقه ای به بالای دار و جوخه تیرباران  میفرستادین ) آن روز که دوستان ما مبارزه می‌کردند، آن روز که فداکاری می‌کردند، خیلی بهتر از این را توقع داشتند.  ( کدام دوستان فداکاری کرده است ما خبر نداریم  لطفأ اسم ببرید ؟ از آخوند فداکاری ! عجب آقای اردبیلی این کلمات به آخوند نمیاید فداکاری! )   نکند فردا در مقابل خدای تعالی، در مقابل صاحبان حق در این مسیر، در برابر این ملت، شرمنده باشیم. ( آقای اردبیلی عرض کنم که شرمنده چه روسیاه و شرمسار هستید تا ابد هم روسیاه خواهی ماند . شما آخوندها که همه  جاوید شاه گویان گردن خم میکردید و سپاس علا حضرت میگفتید و توبه نامه مینوشتید شما اسم این را مبارزه میگذارید؟ ) عمر دنیا زود می‌گذرد و من در سن و سال و وضع و حالی هستم که باید بیش از شما به فکر باشم.  ( آقای اردبیلی با اینکه میدونی چند صباحی بیش زنده نیستی چرا واقعیت را نمیگوید ؟ چرا جنایت های خمینی دژخیم را به مردم نمیگوید؟ به گفته خودت عمرت به آخر رسیده است کی میخواهی توبه بکنی ؟ وکی میخواهی از مردم ایران برای خودت درخواست بخشش بکنی؟ باور کن و برگرد از مردم ایران بخشش طلب کن  و به جنایتهایتان اعتراف بکن )  وی در بخشی از سخنانش تصریح کرد: البته حق این است که عمل ما و قصور و تقصیر‌های ما ربطی به مکتب نورانی اسلام و تشیع ندارد، ولی مع الاسف مردم این طور قضاوت نمی‌کنند. اگر از ما بدی ببینند به پای دین می‌گذارند.( بله برای این که شما دین را لجن مال کردین تمام جنایتهایتان را به اسم دین و پیغمبر و خدا کردین ایکاش از اول میگفتید که کارهای ما ربطی به دین ندارد چرا نگفتید؟ برای اینکه خمینی دجالیت به راه انداخته بود تمام آخوندهای جلاد نیز خمینی را بالاتر از خدا میدانستید در واقع سوار خر دجال شده بودید ) واقع این است که با همه برکاتی که این انقلاب و نظام داشته و دارد و مرهون فداکاری‌ها و خون‌های پاک است، قصور و تقصیرها هم زیاد است. گاهی کارهایی می‌کنیم که موجب یأس و بدگمانی مردم شده است. ( آقای اردبیلی باز به بی راهی نزن کدام برکاتی این نظام شیطانی تان برای مردم داشت؟  چه خون های به گفته ای خودت  شما آخوند های دین فروش برای آزادی ملت ایران داده اید؟ ) امروز جوان‌های زیادی اعتماد و علاقه شان سست ( هنوز آقای اردبیلی از جوانان  انتظار دارند که بگویند حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله ببینید آقای موسوی اردبیلی آن روزهای سیاه که شما شدیدأ سرگرم قتل عام بودید من بعنوان یکی از فرارکرده های از زندان شما در جای امن سر یک فاکس و تلفن  نشسته بودم اسم آن عزیزان که شما حکم اعدامشان داده بودید و جلادانتان اجرا میکردند  برای من می آمدند من هر اسم که از فاکس بیرون می آمد  با عجله میخواندم و صدای دلم را خودم میشنیدم میدونی چرا ؟ اسم ده ها نفر از همبندیهایم بودند و هر لحظه انتظار داشتم که اسم برادرانم نیز از فاکس بیرون بیایند . آقای اردبیلی تنها چیزی که باید شما به ملت ایران بگوید این است که بزرگی آن جنایت را باید بیان بکنید همان جنایت را میگویم که خودت در یک جای از آن اینطور اسم برده ای وقتی که با مهدی خزعلی پسرآخوند خزعلی به خدمتان آمده بود ) : مهدی خزعلی در ادامه می نویسد : جسارت کرده و از اعدام های سال ۶٧ می پرسم، با کمال تعجب می بینم که رئیس وقتِ قوه قضا هم می گوید: " من مخالف بودم! "  آقای اردبیلی بعد از ۲۷ سال  آن هم نه اینکه اسم سر دژخیم را بگوید مص مص میکند بابا یک بار بگو مصطفی  تمام کن بگو خمینی خونخوار تشنه ای خون جوانان بود اردبیلی میگوید ) : حتی سه بار نامه نوشتم، فرمودند:" که این ها دروغ می گویند و سر موضع هستند"، من عرض کردم: "من به این مطلب نرسیدم" و فرمودند: "ما رسیده ایم!" و نهایتاً با حکم خاص به افراد خاص کار انجام شد! ( آقای اردبیلی بله آن جوانان سر موضع بودند و میگفتند خمینی و دار و دسته اش ربطی به دین و اسلام ندارند بجرم همان هم خمینی فرمان قتل عامشان داد آقای اردبیلی در اینجا نیز بسیار روشن از گفتن اسم خمینی جلاد میترسد میگوید امر از جای خاص بود آقای اردبیلی این خاص اسمش بگفته من همان دجال  بقول شما امام دجالتان نبود چرا اسم این خونخوار را نمیگوید ؟) اردبیلی: من در آن اعدام ها دخالتی نداشتم." در واقع باید از آن افراد خاص پرسید که شما چگونه به این مطلب رسیدید و مبنای حکم اعدام چه بوده است! ( آقای اردبیلی آن افراد خاص  کی ها هستند؟ چرا اسم یکی از آنها را نمیگوید ؟  دجالیت تا کی؟  مگر جز خمینی خونخوارکسی بود؟ این حکم خاص را کدام دیوانه بود صادر کرد؟ چرا اسم این جلاد را نمیگوید ؟ آقای اردبیلی یک بار برای همیشه توبه کنید به دامن مردم برگردید همه چیز را بگوید نترسید این کار را آقای منتظری همان روز کرد و آبروی از دست رفته خود را باز با آن موضع گیریش بدست آورد  و به خمینی خونخوار نه گفت . من فکر نمیکنم شماها به گرد پای 
آقای منتظری برسید 
 فتوای خمینی دجال:مرداد۱۳۶۷ فرمان قتل عام زندانیان سیاسی در سراسر ایران را صادر کرد . در این حکم که به گفته آیت الله منتظری ، در ۶ مرداد۱۳۶۷صادر شده است، خمینی، حسینعلی نیری رئیس حکام شرع اوین را به ریاست هیئت قتل عام زندانیان سیاسی منصوب میکند. خمینی در بخشی از این حکم می ن،یسد:«... کسانی که در زندان های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند ، محارب و محکوم به اعدام می باشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجه الاسلام نیری دامت افاضاته ( قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی ( دادستان تهران) و نماینده ای ». از وزارت اطلاعات میباشد.
خمینی در این حکم خواستار به کارگیری نهایت وحشیگری شده و فرمان میدهد:
«.. رحم بر محاربین ساره اندیشی است. قاطعیت اسلام  در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است. امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام، رضایت خداوند متعال را جلب نمایید. آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است، وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند :''اشدا علی الکفار ''باشند. تردید در مسائل اسلام انقلابی،نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد» خمینی همان موقع در ذیل نامه ی دیگری در پاسخ به پرسش های موسوی اردبیلی در رابطه با چکونگی اجرای فرمان او برای قتل عام زندانیان سیاسی، می نویسد:
«...هرکس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است، سریعأ دشمنان اسلام را نابود کنید، در مورد رسیدگی به وضع پرونده ها در هر صورت که حکم سریعتر انجام گردد 
همان مورد نظر است .»
خانباباخان


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر