۱۳۹۱ مرداد ۲۸, شنبه

شعرزیبایی از دکتر سینا دشتی برای زلزله زدگان آذربایجان




الدوز سخن بگو

الدوز سخن بگو
برادران تو بيشمار
از موج دريا و خاك دشت
و خواهران تو بسيار
از ستيغ كوه و شاخه هاى گل
به سوى تو سرازير شده اند
آه الدوز سخن بگو
ما همه درغم با هم در يك لحظه غرق شديم

ما همه در فراق مادرمان
با هم داغ شده ايم
ما نام پدرمان را همه با همه فرياد كشيده ايم
آه الدوز سخن بگو
از پينه ى دست عموهايت سخن بگو
ازصداي آواز خاله هايت سخن بگو
اه خدا را قسم
الدوز سخن بگو
ما همه با درد زاده شده ايم
در غروب يك روز گرم
با تو در يك لحظه نابگاه
تشنه شديم
اه الدوز سخن بگو
اين سكوت سهمگين تو
آسمان را
به خاك نشانده است
خورشيد شده سياه
الدوز سخن بگو
ما در سكوت فرياد ظلم بى حد و مرز را شنيده ايم
با آواز قلب پاك تو
هم أوا گشته ايم
امروز براي رسيدن يك باريكه نور
بر سفره ى سياه خلق
يك كلمه سخن بگو
از داغ جان معصوم زنده زير خاك خواهر كوچكترت ، سخن بگو
آه الدوز
بگذار تا اولين كلام تو
نام عشق بزرگ همگانئ مان باشد
بگذار تا مخمل اشك تو
جامه اي صحراى برهنگى سرنوشت تلخمان
در هر نقطه از ورزقان شود
آه الدوز سخن بگو
بگذار تا اولين كلام تو
"آزادى و برابرى "شود
الدوز
سخن بگو

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر