۱۳۹۲ بهمن ۱۰, پنجشنبه

آقای رضا پهلوی را نقد کنید نه تخریب و به زندگی شخصی او دخالت نکنید بگذارید انسانها در زندگی شخصی خود خودشان تصمیم بگیرند چطور میخواهند زندگی بکنند


من وظیفه خود دانستم یک اخطار دوستانه به همه یاران و دوستان در دنیایی مجازی بدهم . دوستان خواهش میکنم به این خبر دامن نزنید حتی اگر واقعیت داشته باشد . به حرمت خانواده خودتان هم که شده به زندگی شخصی دیگران دخالت نکنید بگذارید انسانها هر طوری دوست دارند زندگی خودشان را انتخاب بکنند  ... اگر به شخص آقای رضا پهلوی انتقاد دارید که صد در صد هم دارید بکنید و نقدش بکنید و ازش بخواهید در مقابل رژیم خمینی موضع درست بگیرد ولی خواهشأ به زندگی شخصی او دخالت نکنید این دور از شأن یک انسان است تازه یک انسان سیاسی خواهشأ به این خبر دامن نزنید این خبر نیست . این یک تخریب ارتجاعی  است . این نوشته را با مسئولیت شخصی و انسانی خودم نوشتم موفق باشید دوستان دوستان خانباباخان

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

امام مقوا : مگر من کامیونم مرا عقب و جلو میکنید؟



چند روز پیش  شارون آمده به پیشی  منه
به من گفته خامنه زهر میخوره منهم گفتم غلط میکنه
شب در خواب دیدم  در داووس  اسلام در خطره
حسنی من کی گفتم هم غربیه هم شرقیه؟
لاکن من گفتم نه غربیه نه شرقیه جمع ،هوری اسلامیه
همه خفه بشه  از برای اسلام
خامه غلط میکنه زهر میخوره
من از برای اسلام زهر خوردم دگه کسی نخوره

اسلام نباید هر روز زهر بخوره اینکه دیگه اسلام نمیشه
اسلام باید قدرت داشته باشه
قدرته بدونه بمب اتم نمیشه
این کوسه از دهن بنده میگوزه
گوش نکنید او هم غربیه هم شرقیه
حصرش بکن از برای ماندن اسلام
خامنه به حسنی اینقدر میدان نده
او بچه اسرائیله از برای اسرائیل کار میکنه

ما از اول هم گفتم اسرائیل از بین باید بروه
نه اسلام خامنه انشاءالله وبایی هم غربی هم شرقی بگیره
این چه حکومه تیه ؟ آبروی اسلام را برده
اسلام خلیفه میخواهه بمب اتم بسازه
لاکن زمان حصر اینها هسته
هر روز روح پلید بنده را به درد نیاوره این حسنی
همه بگن بمب اتمی نه  خامنه تو باید بگی بمب اتم آره
همه از برای اسلامه منهم از برای اسلامم
 روح الشیطان الخمینی الجهنم الفتوای  ولصادره فی النظام

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۹۲ بهمن ۹, چهارشنبه

آزادی درس اول مدرسه




آزادی، درس اول مدرسه

شفق خونین رنگ صبح ،دردل عالم ناپدیدمیشد و جایش راطلیعه های خورشید تابان با گرمای هستی بخش میگرفت.

بادپاییزی نوید بازشدن مدرسه ها رامیداد و ریزش برگهای زرد درختان زمزمه تحصیل علم و دانش درگوش بچه ها ی بازیگوش میکرد.

یک ساعت دیگر مدارس بازمیشدند . آقا معلم درراه مدرسه به این فکربود که درس اول را ازکجا وچگونه آغازکند.

بایادی از امیرکبیر بزرگ ،بنیانگذار مدرسه دارالفنون که هرسال زنگ مدرسه  ها به یادش بصدا درمی آمدند و آوای علم و دانش 

و آگاهی درسراسر ایران میدادند و یا با یادی از میرزاکوچک خان ،مصدق و صمد بهرنگی معلمان بزرک راه آزادی؟

درسراشیبی  های افکارش غوطه میخورد که نگاهش به دختربچه هایی افتاد با روپوشهای بلند  و مقنعه های سورمه ای 

.روپوشها اکثرآ کهنه بودند ،همینطور کیفها و کفشها رنگ و روی تازه ای نداشتند. اکثر صورتها تکیده و چهره ها رنگ پریده 

بودند. نگاههای نگران ومضطرب ،چشمهای معصوم ومنتظر ودلهایی پر امید.


آقا معلم زمانی را به خاطر آورد که  او به مدرسه  میرفت. اکثر بچه ها لباسهاو کیف وکفشهای نو داشتند. چهرها ی شاد 


وخندان وبندر ت غمگین بودند.
لیوانهای آبخوری سه رنگ پرچم که تا میشدند ودرکیف جای میگرفتند . خط کشهاو خودکارومداد ودفترهای نو و آروزی یک 

سال پر از موفقیت ...


کتابها ی جلد شده و آماده ....

برادرش رابیاد آوردکه اول مهر همیشه با هم به مدرسه میرفتند. برادرش احمد ،بسیار مهربان بود . سالی را به خاطر آوردکه 

اولین باربدون برادرش به مدرسه رفته بود زیراکه احمد سال اول  دانشگاه راشروع کرده بود.پس از چند ماهی که ازشروع 

درس میگذشت ،ساواک شاه او را به جرم شرکت درتظاهرات دانشجویی و مخل مصالح مملکت ،با عده ای دیگر دستگیر کرد و 

او پس از چندی هرگز برادرش راندید.

آهی که معلم کشید درفضای شهر به بلندی ها رسید وغمی که بردلش مانده بود ،هنوز تازگی روزاول راداشت.

ازچهارراهی عبورکرد.سیل مردم درتلاطم رفت وآمد بود.

چشمش به پسر بچه ای افتاد ،گوشه ای  ازدیوار روی کارتونی پاره پاره ، نشسته و درحالیکه بسته های آدامس و شکلات 

راجابجا میکردباصدای ضعیفی فریاد آدامس و شکلات داریم ،سر میداد.

کمی که دقت کرد ،پسرک راشناخت . بله این حسن بود .پسر باهوش ودرس خوانی که نان آورخانواده شده بود.

سال پیش رابخاطر آوردکه حسن  بعد از سه روز بی غذایی چگونه یک روز درسرکلاس درس از حال رفته بود . دوسال پیشتر 

پدرحسن را به بهانه ای از سرکار برده بودند و هنوز درزندان بود . پدر حسن برای معالجه همسر مریضش مقروض شده بود و 

نتوانسته بود بدهی اش را بپردازد.

مادربیمار او هنوز برای تآمین امرارمعاش و پرداخت بدهی از صبح تا غروب کارمیکرد ولی  هرگز این بدهی تمامی نداشت .

حسن اینها رابرای معلم تعریف کرده بود که توضیح بدهد که چرا سال آینده نمیتواند به مدرسه بیاید.


بیزاری آقا معلم از خودش که نمیتوانست کار ی کندیا اینکه نمی دانست که چه کار باید بکند  ،مانند سرمای باد پاییزی لرزه به 

اندامش میانداخت وقدمها از تپش قلبش فراتر می رفتند.

چشمش به اطلاعیه ای بردیوار افتاد  که حاکی از فوت ناگهانی آشنایی، بودو توجه اش را جلب کرد.دوباره به فکر فرورفت.


سال پیش چندروزی ازگشایش مدرسه ها نگذشته بود که تعدادی شخصی آمدند و همکارشان آفاق را ازمدرسه بردند .بعد ازیک 

هفته سوال و جواب دوباره او راخواسته بودند ولیکن این باربه خانه رفته بودند که آفاق هم با سیمهای لخت برق ،خودش را به 

جریان برق قوی وصل کرده بودتا داغ اسارت را بر دل آنها بگذارد...

سیلی سنگین باد پاییزی را به صورتش حس میکردومیکوشید درخیابان جلوی سرازیری اشکش رابگیردو بغضش را قورت دهد.

با نزدیک تر شدن به مدرسه ،شاگردانش رامیدید که سلام میکردند.

سرووضعشان تعریفی نداشت وشادابی تابستانی خوش درسیمایشان دیده نمیشد.

هرچه بیشتر وبیشتر میرفت از خودش دورتر میشد و با اندیشه های جدیدش صمیمی تر .براستی زنگهای مدرسه چه میگویند ؟

برای چه کسی به صد ا  درمی آیند؟ آ یا زنگها میگویند بچه ها ی گرسنه بیایید فارسی وریاضی بخوانید؟یا با علم ودانش 

شکمهای گرسنه تان را سیرکنید ؟

یا حساب و کتاب ،شبها که گرسنه میخوابید ،برایتان شام میشود؟یا فار سی ،لباسهای کثیف و کهنه تا ن را نو میکند ؟ ومدرسه 

ودیوارهایش جای محبت پدرزندانی و مادر بیماررا برایتان پر میکند؟

با خوداندیشید که چگونه به ا ین کودکان جای خالی دوستانی راکه امروزدرخیابانها مشغول به دست فروشی وگدایی شده اند 

راتوضیح بدهد؟اعدام مردان و سنگسارزنان رادرخیابانها وکوچه ها و محله ها را چگونه توجیه کند؟اینکه تحصیل کرده ها 

درزندانند واعتیاد و بیکاری گریبان جوانان راگرفته را چگونه؟چطورمیتواند تضمین کند که فردا نوبت آنها نیست که پادویی کنند یا 

درخیابانها دستگیرشوند ویا به عزای  والدین حلق آویزشان ، بنشینند؟


آقا معلم تاریخ را درلابلای اندیشه اش ورق میزد.به زمانی میاندیشدکه امیرکبیر زنگ مدرسه را اولین باربه این امید 

بصدادرآوردکه روزی مردم ایران با سوادشوندوهرچه بیشتر درراه علم وصنعت قدم بردارند تا میهن آباد ومستقل داشته 

باشند.میرزاکوچک خان ،مصدق ،فاطمی ،ملک پورشیرازی ،صمد بهرنگی درپشت همین میزها آزادی راآموخته بودند و 

معلمانی شدند که جانشان رافدیه آزادی کردند.آری ،زنگهای مدرسه خبر از آزادی وصلح وپیروزی خلقهای ستمدیده میدهند که 

سالهاست به گوش نمیرسد.

آری ،ازپشت همین میزهاست که آزادگانی برخاستند وقلم را برزمین نهادند تا سلاح بردوش علیه شب سیاه مبارزه کنند .آنان 

،معلمان راستین بشریت ،رهسپارروشنایی ها شدند ودرقلب مردم جای گرفتند.

آقا معلم تصمیم خودش را گرفته بود وحالا میدانست که درس اول را با چه آغازکند.همراه زنگ مدرسه ،ناقوس آزادی درمدرسه 

وطن ما  ،طنین افکند .بچه ها با هجوم به کلاسهای درس میرفتند وبهم تنه میزدندومعلوم نبود که چرا عجله دارند وازهم سبقت 

میگیرند.

درکلاس درس آقا معلم منتظر بود .نگاهی به چهره های پاک ومعصوم شاگردان انداخت . نفسش را که درسینه حبس کرده 

بود،بیرون داد.باعزمی راسخ و نگاهی متفکرانه وقلبی پراز عشق وامید بر تخته سیاه با گچی سفید نوشت :

درس اول :

بچه ها ساکت با چشمانی  کنجکاو حرکت دست آقا معلم را دنبال میکردند ،

آزادی

سپس معلم شعری از فرخی یزدی خواند :

تپیدنهای دلها ناله شد آهسته آهسته

رساتر گرشود این ناله ها فریا د میگردد.

شروع سال تحصیلی را به بچه ها تبریک گفت .لحظه ای سکوت ، تمامی کلاس و قلب شاگردان را تسخیرکرده بود.

آنگاه همگی نگاهشان را به خورشید بیرون از پنجره دوختند که بر سراسر ایران طلیعه گسترد ه بود.



افسانه اسکویی
2011-09-16

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

روزی که به دنیا آمد اگر از همان روز هر روز ۴۰ میلیون تومان در آمد داشت الان میتوانست صاحب این ثروت باشد ای لعنت بر خمینی






چرا خوی اشرافی گری در میان برخی مُد شد؛
درآمد ۱۰۰۰ میلیاردی یک کارمند دولتی چگونه بوجود آمد؟
پیش بینی امام خمینی (ره) از مطرود شدن برخی مسئولین
9 بهمن 1392 ساعت 12:28
ثروتمند بودن به نوبه خود هیچ اشکالی ندارد. اما چگونگی کسب این ثروت و خرج آن می تواند در حکومت اسلامی یکی از اصلی ترین مباحثی باشد که باید بر روی آن بحث و نظر صورت بگیرد.

سرویس اجتماعی جهان نیوز ـ علی رضایی: چند هفته است ثروت میلیاردی یکی از اعضای دولت باعث شده، افکار عمومی با خود این پرسش را مطرح کند که فردی که پیش و بعد از انقلاب تنها کارمند دولت بوده و به عنوان وزیر و معاون وزیر فعالیت می کرده است، چگونه به چنین ثروتی دست یافته است؟


به گزارش جهان، این فرد که دارای مدرک لیسانس غیر مرتبط با حوزه فعالیتش است حتی در دوره‌ای، معلم بود و مبحث موتور و مکانیک را در دبیرستان تدریس می‌کرد. سال‌های جوانی‌اش را در کارخانه‌ای مدیر فنی بود و تا اواخر سال ۱۳۵۶ همین کار را ادامه داد. پس از انقلاب، به همراه جمعی ۷۰ نفره همراه شهید محمدجواد تندگویان، تیمی به نام «بازرسی ویژه» را در وزارت کار ایجاد کرد. این تیم تلاش می‌کرد که مسائل کارگری اوایل انقلاب را به صورت کدخدامنشی حل کند. 



سپس به عنوان عضو هیئت مدیره ایران خودرو منصوب شد. وی پس از استعفای دولت موقت به مدت ۱۰ ماه به عنوان وزیر کار فعالیت نمود و در دولت شهید رجایی به عنوان وزیر صنایع شروع به کار کرد. تصدی در پست وزارت صنایع تا سال ۱۳۷۶ ادامه داشت و او در دولت اصلاحات به عنوان معاون وزیر نفت در امور پتروشیمی منصوب شد. وی معاونت وزارت نفت در امور پخش و پالایش و مدیریت عامل شرکت ملی پالایش و پخش فراورده‌های نفتی ایران را در کابینه اول احمدی نژاد به عهده داشت و در سال ۸۷ از این سمت کنار گذاشته شد.



با نگاهی به زندگی کاری این فرد می توان دریافت وی از ابتدا کارمند دولت بوده و با این که در سمت های مختلفی از جمله وزیر و معاون وزیر مشغول به فعالیت بوده است، اما چگونگی به دست آوردن چنین ثروتی که برخی منابع آن را ۱۰۰۰ میلیارد تومان تخمین زده اند، جای سوال دارد.



با یک حساب ساده مشخص می شود که این فرد اگر از روز تولد خود روزانه ۴۰میلیون تومان درآمد داشت می توانست در حال حاضر به چنین ثروتی دست پیدا کند. میزان ثروت این عضو کابینه دولت تدبیر و امید جای پرسش نیست؛ بلکه سوال این است که وقتی فردی در ۳۴ سال گذشته دایم به عنوان یک کارمند دولت کار می کرده است، چگونه به چنین ثروت افسانه ای دست یافته است؟



ثروتمند بودن به نوبه خود هیچ اشکالی ندارد. اما چگونگی کسب این ثروت و خرج آن می تواند در حکومت اسلامی یکی از اصلی ترین مباحثی باشد که باید بر روی آن بحث و نظر صورت بگیرد. در حکومت اسلامی هیچ كس فراتر از قانون نیست و اتفاقا هر كه مسئولیت بیشتری دارد، باید بیشتر از همه پاسخگو باشد و بیشتر از همه باید بر او نظارت كرد. 



حضرت امام خمینی (ره)، در بیانات خود بارها در خصوص بروز خوی كاخ‌ نشینی و اشرافی ‌گری در مسئولان هشدار داده و تاكید می‌ کردند كه در این صورت باید فاتحه نظام و كشور را خواند؛ رهبر معظم انقلاب نیز بارها تذكر داده ‌اند ایستادگی در برابر استكبار جهانی تنها در صورتی است كه مسئولان اسیر اشرافی گری و دنیا ‌گرایی نشوند.



با نگاهی به سیره ائمه معصومین (ع) می توان چند نکته را دریافت. اولین موضوعی که می بایست بدان توجه ویژه شود آن است که سطح زندگی مسئولین باید با توجه به محروم ترین اقشار ضعیف تعیین شود. با خواندن نامه ۴۵ نهج البلاغه می توان دریافت که چنین زندگی به چه دلیل برای کارگزاران حکومت اسلامی لازم می باشد. از دیگر سو، مسئولان حکومت اسلامی در هیچ شرایطی حق دنیا طلبی و اشتغال و سرگرمی به زخارف دنیوی را ندارد. می بایست این سوال را مطرح کرد که سرمایه ۱۰۰۰ میلیارد تومانی آیا جز زخارف دنیوی می باشد یا خیر؟



این ها مطالبی است که در حکومت جمهوری اسلامی ایران به عنوان راه صحیح شناخته شده و امام خمینی (ره) نیز بدان توجه داده اند که در پایان به چند جمله از ایشان اشاره می کنیم: مصیبت هایی که ملت ها می کشند از این است که متصدیان امورشان از قشر مرفه و از اشراف و اعیان جامعه، در پی این هستند که ثروتشان را زیاد کنند( صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۴۳).



بنیانگذار انقلاب اسلامی در فراز دیگری از سخنان خود خطاب به دولتمردان و روحانیان صاحب منصب کشور می فرماید: «اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادی بالاتر رفتید، بدانید که دیر یا زود مطرود می شوید»( صحیفه امام، ج۱۷، ص۴۵۳).



«شما گمان نکنید اگر با چندین اتومبیل بیرون بیایید وجهه تان نزد مردم بزرگ می شود. آن چیزی که مردم به آن توجه دارند و موافق مذاق عامه است این است که زندگی شما ساده باشد؛ همان گونه که سران اسلام و پیغمبر اسلام (ص) و امیرمومنین (ع) و ائمه ما، زندگی شان ساده و عادی بود؛ بلکه پایین تر از عادی»( صحیفه امام، ج۱۹، ص۳۱۸)

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۹۲ بهمن ۸, سه‌شنبه

سخنرانی امشب اوباما در کنگره در رابطه با ایران



این دیپلماسی آمریکایی است که با حمایت فشار، برای اولین بار در یک دهه، پیشرفت 

برنامه اتمی ایران را متوقف کرده است و بخشهایی از آن را به عقب باز گردانده است. در 

حالیکه ما اینجا گرد هم آمده ایم ، ایران شروع به حذف ذخیره اورانیومش با غلظتهای بالا 

کرده است. ایران سانتریفیوژهای پیشرفته ای نصب نمیکند. بازرسی های بی سابقه به 

دنیا کمک می کند تا روزانه عدم ساخت بمب توسط ایران تأیید شود. و با متحدان و 

شرکایمان ما مشغول انجام مذاکراتی هستیم تا ببینیم آیا می توانیم به شکلی مسالمت 

آمیر، به هدفی مشترک که جولوگیری از دست یافتن ایران به سلاح هسته ای است ، 

برسیم. این مذاکرات دشوار خواهد بود. ممکن است موفق نباشند. ما در مورد حمایت 

ایران از سازمانهای تروریستی همچون حزب الله که متحدان ما را تهدید می کنند هوشیار 

هستیم و این عدم اعتماد بین ملت های ما نمی تواند فراموش شود، اما این مذاکرات بر 

پایه اعتماد نیستند؛ هر توافق بلند مدتی که ما به آن برسیم باید بر اساس اقدامات قابل 

تأییدی باشد که ما و جامعه بین المللی را متقاعد نماید که ایران در حال ساخت بمب 

اتمی نیست. تحریم هایی که ما برقرار کردیم این فرصت را امکانپذیر نمود. اما اجازه 

بدهید صراحتأ اعلام بکنم؛ اگر این کنگره لایحه جدیدی برای تحریم ها به من بدهد که این 

مذاکرات را تهدید نماید، من آن را وتو خواهم کرد. بخاطر امنیت ملی مان، ما باید به 

دیپلماسی فرصتی بدهیم تا موفق شود. اگر رهبران ایران این فرصت را درنیابند، آن وقت 

من اولین کسی خواهم بود که تحریم های بیشتری خواهم خواست و برای استفاده 

ازتمام گزینه ها آماده خواهم بود تا مطمئن شوم ایران سلاح هسته ای نخواهد ساخت. 

اما اگر رهبران ایران این فرصت را درنیابند، و به زودی مشخص خواهد شد آن وقت ایران 

میتواند گام مهمی در پیوستن به جامعه بین المللی بردارد و آنگاه ما یکی از مهمترین 

چالش های زمان خودمان را بدون خطرات جنگ حل و فصل نموده ایم .

ترجمه خانباباخان

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

نامه افشاگرانه . خانم افسانه اسکویی :‌ (به کارل بیلد ) قبل از اینکه به ایران برود



افسانه خانم اسکویی نویسنده و نقاش و فعال سیاسی میباشد 


قطره ای از دریای خشونت رژیم ایران

در مورد سرنوشت اعظم بخوان قبل از اینکه شما (کارل بیلد )به ایران بروید

اعظم ، متاهل ، 21 سال با مادر شوهرش درخانه زندگی می کنند. یک روز که او درخانه تنهاست ، کسی می خواهد به 

او تجاوز کند. در دفاع ازخوداو به صورتش ماده چاه بازکن می پاشد . مرد یک چشم خود رااز دست می دهد ، و او 

طبق قانون آخوندها ( 269 و 270 ) محکوم به ازدست دادن هر دو چشم خود میشود.اگر او یک مرد بود فقط یک چشم 

خود را ازدست می داد، اما او یک زن است. ( یک چشم مرد درمقابل دو چشم زن )

این حکم ظالمانه طبق نوشته روزنامه های ایرانی در یک محل عمومی اجراشد.

آیا تا به حال به این اندیشیده ای که چگونه آخرین لحظات برای این زنان می گذرند ؟هنگامی که من کمی عمیق تر فکر 

کردم ، درست در کنار او خود را یافتم. فضا و زمان مهم نبود، تنها احساسات ، گریه ، تحقیر ، انتقام ...

 دیشب آخرین دفعه ای بود که غروب خوشید را می دیدم ، . سحر نیز ، آخرین طلوع خورشید برای من است . ارزشش 

را داشت که بیداربمانم و آخرین باراین نعمت های الهی را ببینم. خورشید می آید و می رود ، اما ظلم و ستم در این 

سرزمین هنوز باقی است . آخرین تجربه ای که ... " ، قلبش میزند و ... او آهی می کشد، " نمی تواند واقعی باشد. " 

دستش را روی قلبش می گذارد. با دست لرزان شکمش وپاهای بلندش ر احس میکندتا مطمئن شود که این واقعیت است 

نه یک خیال.. متاسفانه لمس کردن دیوارسیاه چال سرد مرطوب شک او را تایید می کند.

آیا تا کنون فکر کرده ای که طلوع و غروب خورشید چقدرزیبا یند؟

مسافرت کارل بیلد به ایران

وزیر امور خارجه سوئد کارل بیلد می داند که چگونه حقوق بشر در ایران وحشیانه توسط رژیم ایران مسخره گرفته 

میشود و او نیز در مورد رژیم ترور و وحشت نه تنها در عراق و سوریه می داند ، بلکه در کشورهای دیگر.

بنابراین، او باید به عنوان یک انسان مسئول و مسئولی سیاسی از دست دوستی دادن با آخوندها ی خون آشام پرهیزکند .

من به عنوان شهروندی ایرانی سوئدی خجالت می کشم از اینکه در روزنامه ها بخوانم که کارل بیلدت وزیر خارجه سوئد 

به ایران سفر می کند و با کسانی دست می دهد که درسوریه نسل کشی وکارهای تروریستی ، اعدام ، شکنجه، بی 

عدالتی، فساد در عراق و ایران ، خشونت علیه زنان و کودکان می کنند.

غم انگیز تر زمانی است که کارل بیلدت با ایرانیان که مجبور شده اند کشور خود را ترک کنند و برای درامان بودن 

فرارکرده اند همبستگی نشان نمی دهد. این غم انگیز است که وزیرخارجه بدن کودکان سوریه رازمانی که آنها در اثر 

سرما و نبودن دارو و غذا ، به ضرب گلوله ویا بمب کشته و تلویزیون نشان میدهد ،نمی بیند.. غم انگیز است که کارل بیلد 

انفجار ات روزانه که در عراق به دلیل بی رحمی و حرص و آز رژیم ایران صورت گرفته را نمی شنود، و وزیر امور خارجه 

فراموش کرده است که رژیم ایران در پشت همه این و چندین حمله تروریستی در جهان است.

من امیدوارم که کارل بیلدت سفرش را منتقی کند و خشونت و رفتارهای غیر انسانی رژیم ایران که نسبت به مردم خود 

انجام می دهد را محکوم کند . نسل کشی رژیم ایران در سوریه و حملات تروریستی رژیم ایران در عراق و سراسر جهان 

رامحکوم کند.

ما ایرانیان که مجبور به ترک کشور و خانواده ما ن شده ایم هرگز کسانی را که از ما حمایت کرده اند و درجهت خوبی 

ها ایستاده اند و کسانی که با آخوندها ی خون آشام دست دوستی داده اندودرصف بدیها ایستاده اند را فراموش 

نخواهیم کرد!

کارل بیلد با کسانی که چشم زنان را در می آورند دست دوستی نده !

با احترام


افسانه اسکوئی


2014-01/28






Ett dropp av den iranska regimens brutalitets hav
Läs om Azams öde innan Du åker till Iran
Azam, gift, 21år bodde med sin svärmor. En dag när hon är ensam hemma kommer någon och vill våldta henne .I Försvar kastar hon lutet på förövaren. Mannen förlorar ett öga och hon dömdes till att bli blind (att hennes båda ögon tas ut enligt mulornas lag 269 och 270). Hade hon varit en man skulle hon då ha straffats med ett öga men hon är en kvinna. (Mans ett öga mot kvinnas två ögon)
Domen fastställdes enligt iranska tidningar på ett offentligt ställe.
Har Du någon gång tänkt hur de sista stunderna kan gå för dessa kvinnor. När jag tänkte lite djupare kände jag mig precis bredvid henne. Rum och tid spelade ingen roll, bara känslor, gråt, förakt, hämnd…
”Gårdagens skymning är min sista gång, sista gång att se solens nedgång. Gryningen också blir, solens sista uppgång. Det var värt att vara vaken och se de sista gudomliga skeendena. Solen kommer och går men grymheten i detta land är kvar. Den sista upplevelsen att …”, det bankar i hennes hjärta … Hon suckar,” det kan inte vara sant”. Hon sätter sin hand på hjärtat och fortsätter neråt. Med skakade hand känner hon på magen och sina långa ben för att bli säker att detta är sant och ingen dröm. Tyvärr hennes röra på den fuktiga kalla fängelsehålan bekräftar hennes tvekan.
Har Du någon gång tänkt på hur gryningen och skymningen är vackra?

Carl Bildts resa till Iran
Utrikesministern Carl Bildt vet hur brutalt mänskliga rättigheter trotsas i Iran av den iranska regimen och han vet dessutom om regimens terror inte bara i Irak och Syrien utan i andra länder.
Således borde han som en ansvarsfull människa och en politisk ansvarig avstå att skaka hand med de blodtörstiga mullorna.
Jag som en iransk-svensk medborgare skäms att läsa att Sveriges utrikesminister Carl Bildt åker till Iran ,skakar hand med de som står för folkmordet i Syrien , terrorist ,avrättningar ,tortyr ,orättvisor ,korruption i Irak och Iran, våldet mot kvinnor och barn.
Det är mer sorgligt när Carl Bildt inte visar solidaritet med iranier som blivit tvungna att lämna sitt land och rymma för sitt eget liv. Det är sorgligt att utrikesminister inte sett Syriska barns kroppar som visats på tv när de dött av bomber ,skott eller av kyla och brist på medicin och mat i Syrien. Det är Sorgligt att Carl Bildt inte hört dagliga explosioner som skett i Irak på grund av den iranska regimens brutalitet och girighet samt utrikesministern har glömt att den iranska regimen ligger bakom alla dessa och flera terrorattentaten i hela världen.
Jag önskar att Carl Bildt avstår från resan och fördömer all brutalitet och omänskligheten som iranska regimen gjort mot sitt eget folk , fördömer iranska regimens folkmord i Syrien och iranska regimens terrorattentaten i Irak och hela världen.
Vi iranier som blev tvungna att lämna vårt land och familj glömmer aldrig de som stött oss och stått för godheten och de som skakat hand med blodtörstiga mullorna och stått för ondhet!
Carl Bildt Skaka inte hand med de som tar ut ögonen på kvinnor!
Hälsningar
Afsaneh Oskouei

2014-01/28

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

فتوای خمینی از جهنم به خامنه ای ازبرای اسلام همه خفه بشه



چند روز پیش  شارون آمده به پیش منه

به من گفته خامنه زهر میخوره منهم گفتم غلط میکنه

شب در خواب دیدم  در داووس  اسلام در خطره

حسنی من کی گفتم هم غربیه هم شرقیه؟

لاکن من گفتم نه غربیه نه شرقیه جمع ،هوری اسلامیه

همه خفه بشه  از برای اسلام

خامه غلط میکنه زهر میخوره

من از برای اسلام زهر خوردم دگه کسی نخوره

اسلام نباید هر روز زهر بخوره اینکه دیگه اسلام نمیشه

اسلام باید قدرت داشته باشه

قدرت بدون بمب اتم نمیشه

این کوسه از دهن بنده میگوزه

گوش نکنید او هم غربیه هم شرقیه

حصرش بکن از برای ماندن اسلام

خامنه به حسنی اینقدر میدان نده

او بچه اسرائیله از برای اسرائیل کار میکنه

ما از اول هم گفتم اسرائیل از بین باید بروه

نه اسلام خامنه انشاءالله وبایی هم غربی هم شرقی بگیره

این چه حکومه تیه ؟ آبروی اسلام را برده

اسلام خلیفه میخواهه بمب اتم بسازه

لاکن زمان حصر اینها گذشته

هر روز روح پلید بنده را به درد نیاوره این حسنی

همه بگن بمب اتمی نه  خامنه تو باید بگی بمب اتم آره

همه از برای اسلامه منهم از برای اسلامم

 روح الشیطان الخمینی الجهنم الفتوای  ولصادره فی النظام

خانباباخان

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۹۲ بهمن ۷, دوشنبه

سئوال سی. ان . ان از روحانی آیا شما گرگی در لباس میش هستید؟

آیا بنظر شما این ننگ نیست روحانی رئیس جمهور ملت ایران باشد؟ببینید سی ان ان از روحانی چه سئوال میکند! گفتگو با روحانی : آیا شما گرگی در لباس میش هستید؟ . دوستان ببیند اعتبار این آخوند شیاد چه اندازه است ! نباید تعجب  کرد اینها همان چیزی را درو میکنند که کاشته اند دریدن ، خون ریختن ، دار زدن، سنگسار، و ترور. بنظر شما نباید داد زد و گفت نه این رئیس جمهور ایران نیست این همان گرگ است که همه میشناسند قاتل مردم ایران است 
خانباباخان

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

عزم کرده ام شیشه عمر دیو ولایت را بر سنگ زنم


                                      

ای هموطن من و تو مائیم ، مرا فریاد کن
منم یار و یاور تو همت کن
آن بی باک و طغیان گر  منم
بر خیز و بیا من خود ، ساختار شکنم
ظلم ستیز بی پروا قهرمان این میدان منم
نامم محارب است ، سرکش و غوغاگرم
 آشوبگر زمان ، خصم ارتجاع منم
وارث هزاران خون شهید منم  ،من
سازش نمی کنم ، فریاد این میهنم
آن دخترک در بازار به فروش رفته منم
اشک مادران هراسان منم
سر به دار شده همان نو جوانم
  خون  زن ، سنگسار  شده منم
 در تیرک آن سینه گلگون  منم
داد منم ، فریاد منم ، باروت  منم ، آتش منم مرا فریاد کن  
 انتقام  گیر ، از ظالم، آن فریاد رس منم 
من طغیانم ، توفانم و بنیان کنم
 عزم کرده ام شیشه عمر دیو ولایت را  بر سنگ زنم
مرا فریاد کن یار تو منم
خانباباخان

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۹۲ بهمن ۶, یکشنبه

خوردن زهر اتمی از طرف خامنه ای کافی نیست. باید سرنگونش کرد




دوستان خوردن زهر اتمی از طرف ولی فقیه کافی  نیست . 
ولی فقیه که با احمدی نژاد میخواست بی دنده و ترمز به اتمی دست پیدا بکند با شکست مواجهه شد و قطارش به  بن بست  رسید، ولی فقیه فقط از ترس قیام مردم و شکسته شدن طلسمش در قیام ۱۳۸۸ حتی در درون باند خودش بر سر یک کاندید به توافق نرسیدند و تن به کاندیدای جناح مقابل یعنی حسن روحانی داد. خطر قیام و افشاگری های مقاومت او را در شرایطی قرار  داد که جام زهر اتمی را سر بکشد  و ازدست یابی به اتم صرفنظر کند. الان باید گفت او از ترس قیام  جام زهر را سر کشیده و در برابر غرب تسلیم شده حالا باید او را ساقط کنیم ... فراموش  نکنید او از ترس قیام مردم و از سرنگونی زهر را بسر کشیده است...در کل فشارهای که مقاومت بر ولی فقیه و به کل نظامش وارد کرده بود با افشاگریهای مقاومت بر پی در پی جامعه بین المللی مجبور میکرد که کاری بکنند اون ها نیز این کمترین کاری بود که کردند تحریم اقتصادی رژیم  این سلاح کارا بود ولی خامنه ای رو نمیکرد اگر یادتان باشد اول تحریم ها احمدی نژاد و خود خامنه ای میگفتند این تحریم ها باعث شده که صنعت ما شکوفا بشود و تازه تشکر هم میکردند ولی خوب نتیجه اش را با سرکشیدن زهر از طرف خامنه ای دیدیم ...


این را باید باور کرد که  خوردن این زهر بنظر خامنه ای برای   طولانی کردن عمر ننگین ولایت فقیه اش است. (ولی اینطورنخواهد شد) اگر یادتان باشد آقای حسن داعی قبل از انتخابات رژیم یک فیلم پخش کرده بود که پاسداران صادراتی ولایت به خارج با آمریکایی ها بر سر معامله خوردن زهر اتمی  از طرف ولی فقیه داشتند چانه میزدند که آمریکا باید به ولی فقیه یک امتیازهای بدهد تا او زهر اتمی را بخورد! این هئیت که داشت با آمریکایی ها مذاکره میکرد همان جلادان دیروز و مدره های امروز بودند یکی از شاخص ترین این هیئت  سید حسین موسوی تبریزی بود !! سید حسین موسوی تبریزی کیست؟ همان شخص که هزاران جوان این آب و خاک را به جوخه های اعدام فرستاده است و امروز در آمریکا مهمان نایاک و تریتا پارسی است برای هموار کردن راه کشتار و ادامه حکومت ضد بشری ولایت فقیه  از هیچ رذالتی فروگذار ...نیست 

پس این زهر  خوردن بر این رژیم خیلی وقت پیش تحمیل شده بود  از طرف مقاومت مردمی که تمام راه ها را برای  ادامه برنامه اتمی ولایت فقیه بسته  بود و هر روز افشاگری هایی میکرد و  تنها راه که برای خامنه ای مانده بود همان سرکشدن زهر بود  ...


ولی خوب خامنه ای میخواست یک رئیس جمهور دلخواه خود را از جعبه مارگیری بیرون بکشد و بنظر خودش بجای نرمش قهرمانانه  با قدرت تروریستی وارد مراسم زهر خوردن بشود که نشد چرا نشد ؟ برای اینکه رفسنجانی در آخرین دقیقه بدون اجازه ولی فقیه  رفت برای ریاست جمهوری کاندیدا شد ! ... خوب این ثبت نام رفسنجانی تمام کاسه و کوزه های خامنه ای را بهمریخت ! خامنه ای نیز دیوانه وار او را کنار زد یعنی بعد از خمینی جلاد مرد شماره دوی ولایت را رد صلاحیت کرد! خامنه ای  باید اینکار را میکرد چرا؟ برای اینکه اگر رفسنجانی رئیس جمهور میشد میدان برای خامنه ای  در درون نظام بسیار  بسیار تنگ تر میشد... البته  نباید حرف های رفسنجانی را جدی گرفت رفسنجانی بیخود دارد در مقابل ولی فقیه تلاش میکند . او هر کاری هم میکند برای خانواده خودش است  که از گزند امت همیشه در صحنه در امان باشند رفسنجانی هیچ وقت در فکر آزادی ملت نبوده و نه خواهد بود با یک کلام آزادی ملت ایران مرگ خود رفسنجانی نیز هست، پس رفسنجانی هیچ وقت دنبال آزادی نیست بلکه سهم خود است  ... 

خامنه ای برای اینکه از قیام های مردمی جان سالم بدر ببرد آمد این شیخ خندان روحانی را  از جعبه مارگیری بیرون کشید .  روحانی یک آخوند دو زاری بیش 

نیست  نیش او به خامنه ای نمتواند کارا باشد ...


الان خیلی ها فکر میکنند که  رفسنجانی میتواند خامنه ای را کنار بزند و در ظاهر نیز اینطور دیده میشود ولی  بنظرمن رفسنجانی نمیخواهد و نه توان اینکار را دارد اگر هم یک زمانی مثل زهر خوردن خمینی و خامنه ای برایشان تحمیل شود که خامنه ای از تخت ولایت فقیه دوری بکند مطمئن باشید که آن روز دگر از   آخوند خبری درکار نخواهد بود . پس رفسنجانی تیشه به ریشه نخواهد زد آن تعداد که دلشان به این خوش است که  رفسنجانی برایشان آزادی خواهد آورد یا بسیار احمق هستند مثل ابراهیم نبوی دلقک و یا یه طوری دستشان در جنایتهای رژیم آلوده است ...


آزادی برای ریش و ریشه ولایت فقیه مثل آتش و باروت میماند نباید گول این مانورهای را خورد باید بجای این خوش بینی ها آماده شد برای یک قیام باشرف و بنیانکن، تنها راه همین است و بس....


 درستی که رفسنجانی بعد انتخاب روحانی کمی جون گرفته است  ولی رفسنجانی نه اندیشه آزادی دارد و نه تضادی با ولایت فقیه دارد و نه قدرت این کار را دارد اگر تا به امروز رفسنجانی توانسته بود دوباره بازار نماز جمعه تهران را بدست بیاورد و یا میرحسین و کروبی که خودشان نیز شریک همان حکومت هستند آزاد بکند  میشد گفت  رفسنجانی در مقابل خامنه ای قدرت دارد نه دوستان باورنکنید همه اینها برای سرپا نهگداشتن ولایت فقیه  است ...




 این آخوند شیاد روحانی نیز از همان نظام بوده و هست نباید به آخوند باور کرد طرف  بی شرمانه  شروع به فریب  دادن جوانان پرداخته است من وظیفه خود میدانم که کمی در رابطه با عمل کرد این آخوند به جوانان وطنم بنویسم . ای جوان زمان دست دادن با روحانی  نیست و یا گوش کردن اراجیف روحانی  نیست به پیرو پیغمبر قسم نیست الان باید  از روحانی   سئوال کرد چه شد اون جوانان ایرانزمین  که تنها جرمشان این بود کمی آزادی میخواستند؟ وباید پرسید به چه جرمی به آنها تجاوز شده و در زیر شکنجه کشته شدند ؟ و باید پرسید آیا این جوانان که در کهریزک بهشان تجاوز شده و بعد به شهادت رسیدند مادرانشان میتوانند به سر مزارشان بروند که پاسداران نظام شیطانی شما برایشان مزاحمت ایجاد  نکنند؟  باید از روحانی پرسید شما این جنایتها را محکوم میکنید ؟ باید از روحانی پرسید  آیا نظرتان در رابطه با آزادی مخالفین و دیگر اندیشان چیست؟ و باید پرسید آقای شیخ خندان شما در چارچوب این ولایت شیطانی تان چه نوع آزادی میخواهید برای ملت ایران بیاورید ؟ از این سئوالها زیاد است 


...  باید به کل این آخوندهای خمینی صفت  گفت جمع کنید این ولایت کثافتان را بگذارید شعور جوانان از این گردنه عبور بکند شیادی بس است، بی شرمی بس است، فریب کاری بس 

است، ( آخوند شیاد روحانی را بیشتر بشناسید : 
درحالی که آخوند روحانی، با لودگی در نیویورک مدعی شد همه مردم حتی در روستاها نیز به اینترنت دسترسی آزادانه دارند ، مقامات رژیم در روز۴ بهمن اعلام کردند« شبکه های اجتماعی فیس بوک و توییتر را به دلیل مسائل قانونی و با قاطعیت فیلتر کرده ایم». پاسدار جنایتکار عبدالصمد خرم آبادی دبید ارگان سرکوب موسوم به « کمیته تعیین مصادیق محتوای مجرمانه» گفت این تصمیم رد «کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه که ۱۳ عضو دارد» گرفته شده . وی افزود « شش نفر از آنها وزیر اطلاعات، اتباطات، فرهنگ و ارشاد، دادگستری، علوم و آموزش و پرورش هستند.  سه عضوهم از تبلیغات اسلامی، صدا و سیما و نیروی انتظامی است، یک نفر هم از شورای عالی انقلاب فرهنگی و دو نفر هم نماینده مجلس».) این شیخ تبهکار میخواهد به جوانان آزادی بدهد! ؟



این را برای اینکه جوانان دیگر بار فریب این جنایتکارها را نخورند مینویسم . دوستان و ای یاران هر فرد و یا جریانی در چارچوب این ولایت شیطانی قدم بردارد دشمن ایران و ایرانی بوده و هست  چه روحانی باشد و چه رفسنجانی باشد و چه خاتمی و چه  ابراهیم نبوی دلقک باشد و چه هر فرد دیگری باشد نتیجه کارش نگهداشتن ولایت فقیه خواهد بود...


  این روحانی از اول انقلاب تا به امروز یکی از جنایتکارترینی این رژیم بوده و هست .


 باید با این رژیم مثل سایر مردم منطقه جنگید باور کنید این  تنها راه است  که برای ما ملت ایران باقی مانده است که  هویت به غارت رفته خود را بدست بیاوریم  باید پا به میدان گذشت و جنگید پس ای جوانان وطن زمان برخاستن است برای حرمت انسان و برای کرامت انسان و برای هویت مثل انسان زندگی کردن پس ای جوانبرخيز و بجنگ  تا آزادی بياد بگذار به من و تو  «خشونت طلب»! بگويند. چون روز امتیاز دادن به  دژخیم بنام روحانی نیست « بجای امتیاز  دادن و دل بستن به این آخوند دوزاری  باید پرسید کی اعدام را ممنوع میکنید ؟‌ اعدام آری یا نه ؟‌  »  الان زمان آن است که  باید آتش این نبرد را شعله ورکنیم.و باید به جای «سكوت» و در خانه نشستن به فرياد اعتراض و خيزش و قيام و شعار « مرگ بر اصل ولايت فقيه» و سرنگونی «نظام » باورکنیم و  سر بدهیم . امروز فقط ما نيستیم كه بر اين باور باشیم, كل منطقه مردم ديكتاتورها را يكی پس از ديگری كله پا كرده و می كنند و مردم سوريه هر روز دارند با خشم و خروششان آتش به بُرج و با روی ديكتاتور نان خور آخوندها بشار اسد انداخته اند و كودكان سوری از ما خشونت طلب ترند كه تن های معصومشان آماج گلوله های مزدوران خامنه ای و اسد قرار می گيرد. چند روز پیش بود که تمام سلاح های اتمی اسد را چین و روسیه با دست خودشان بردند به شیطان بزرگ در ایتالیا تحویل دادند و خامنه ای نیز زهر اتمی بسر کشید اینها امتیازهای هستند که بنفع ما . امروز نباید به این آخوند دوزاری به به و چه چه کرد  «روحانی مچکریم گفت» .امروز ديگر نمي توان پدر خوانده مافيا و سردار سازندگی نظام عالی جناب مليجك سُرخ پوش را عبا و عمامه ی آزاديخواهی بر سر و دوش نهاد و گفت: «هاشمی , هاشمی , سكوت كنی خائني»!ايشان هم خائن بود و هم جنايتكار و با خامنه ای زوجی متضاد و جدايی ناپذير بود كه امروز به اين وضع زار و نزار افتاده كه نه در دل نظام و مقام عُظمايش جايی دارد نه به قٍربت راهی!چون در دوران رياست جمهوری عالی جناب سُرخ پوش شمار زيادی از ايرانيان پناهنده در كشورهای اروپايی ترور و كشتار شده اند و« مليجك امام» تحت تعيقب پليس بين الملل می باشند.ديگر نمی شود شال و كفش و كلاه سبز كرد و با تريتای ناياك فالوده خورد و نامه به وزارت خارجه آمريكا نوشت مبادا مخالفين نظام را از ليست سياه دربياريد كه منافع آقايان به خطر می افتد!ديگر نمی توانند هم از آخور طويله ولايت بخورند و هم از توبره ناياك بعد ادعای رهبری «جنبش سبز و بنفش و زرد » با شعار ”هم غزه هم لبنان جانم فدای ” حفظ سر تا به پای نظام داد!نه ديگر , ديديم كه نشد ”خلعت شريفان »به تن « پيروان خط امام » و « عصر طلايی » اش كه طلايی ترين آن فتوای قتل عام زندانيان بی گناهی كه دوران محكوميتشان را طبق قوانين رژيمش می گذارندند قتل عام  ,كرد ...

و آنها را يك شبه بعد از سی و چند سال جرم و جنايت « شريف زاده» و پاك و طيب و طاهر ناميد. نوشته مكتوب ” رحم بر محاربين ساده انديشی است” سند گويای جنايتی بزرگ و فراموش نشدنی است كه فقط يك نفر از سر تاپای اين نظام به آن معترض بود آن هم فقط اعدام و قتل عام اسيرانی كه دوران محكوميت خود را می گذراندند , آقای منتظری كه جانشين وقت خمينی بود و حاضر نشد ديگر به درون جهنم با خمينی برود و گفت:” من تا لب جهنم با تو ميام ولی توی جهنم خير”! يا اينكه” من بُز اخوش كه نيستم هر چه امام بگويد قبول كنم.” بله, ديديم كه اينها بيشتر به فكر حفظ نظامشان بودند تا منافع مردم و قيام كنندگان سال ۱۳۸۸ شعار ميدادند. ” كشته نداديم كه سازش كنيم رهبر قاتل را ستايش كنيم.”امروز بعد از قيام ۱۳۸۸ و قيامهای منطقه و سرنگونی بن علی و مبارك و قذافی ... تجربه مردم سوريه برای ساقط كردن بشار اسد با گذر از تظاهرات و اعتراضات اجتماعی به قيام مسلحانه اين درس را بايد خوب خوب بگيريم كه ما هم مسيری جز اين نداريم و مردم منطقه حكومتهايی به مراتب ضعيف تر از ديكتاتوری ولايت فقيه كه بر آنها حكم می راند را با نبرد آزاديبخش و حتی با حمايت خارجی به زير كشيدند چيزی كه ما با آن مخالف بوده و هستيم و تا كنون هم همه راههای سازش و مماشات و ارائه بسته های تشويقی به اين رژيم را همين كشورهای خارجی كه امروز بالاجبار به تحريم نفتی و بانكی رژيم روی آورده اند را رفته اند و با تروريست ناميدن جنبش مقاومت مخالف رژيم بيشترين خدمت را به حفظ و بقای اين رژيم كرده اند و می كنند. بله تجارب تلخ و خونين به ما اين را مي گويد كه با خامنه ای و پاسداران و لباس شخصی هايش فقط با زبان مقاومت و جنگ تمام عيار می توان حرف زد و آنها را از اريكه قدرت به زير كشيد. نبايد بگذاريم باز عده ای شياد مثل ایراهیم نبوی و یا اکبر گنجی و یا هوشنگ امیر احمدی ... ما را به سكوت و سازش و در خواست مجوز از ولی فقيه جنايتكاران برای برگشت به ایران   دعوت كنند  و اجازه ندهیم که پا به روی خونهای شهیدان مان بگذارند بايد بساط شيادی و كاسه كوزه اينها را جمع كرد اما چگونه؟با قيام برای سرنگونی اين رژيم در شرايطی كه فرصتی تاريخی و مغتنم به يمن تلاشهای جنبش مقاومت ايران و افشاگريهايش فراهم شده البته بسيار دير ولی اين فرصت با تاخير بسيار را نبايد از دست بدهيم. فريب اين داد و بيداد و فغان و فرياد جنگ بر عليه ايران داره در خليج هميشه فارس شروع ميشود بيائيد جلو اين جنگ را بگيريم نخوريم. سی وچند سال است اين رژيم با مردم ايران و جامعه بين المللی در جنگ است و حالا ما بايد اين جنگ را به پايان ببريم.اين يک وظيفه ملی و ميهنی هرفرد ايرانی است كه در اين راه, در راه سرنگونی اين رژیم قيام بکند و جنگ را با ولايت فقيه شروع بکند به هر اندازه ای که توانش را دارد .بله , ای جوانان وطن اتفاقا برای جلو گيری از جنگ و دخالت خارجی بايد با رژيم جنگيد و ساقطش كرد . بايد همه با هم متحد شد برای جارو کردن تمام آشغالهای که ايران را به آستانه نابودی رسانده اند میلیاردها دلار برای سلاح اتمی خرج کردند در آخر نیز به غلط کردم افتادند . بايد به پا خاست و جنگيد تا آزادی بیاد و برای حمايت از ملت ايران نه از جناحی از اين رژيم جنايت پيشه , از همین الان باید به تمامیت این رژیم نه گفت باور کنید اصلاح طلبش و مدره اش و تمدنش و همه جنایتکارند و نباید باور به این کرد که در چارچوب این نظام مقدس یک قطره آزادی به ملت ایران بدهند همان قطره به سیل خروشان تبدیل خواهد شد و بنیان این جانیان را ازبن خواهد کند  با شعار جنگ جنگ تا آزادی و جنگ جنگ تا محو ولايت فقيه بايد قيام كرد. زند باد ايران زنده باد مردم ايران و زنده  باد مبارزه با پس مانده های خمينی خون آشام. 
خانباباخان

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed